اخبار ایران

«امیرحسین موسوی» پشت درهای بسته عدالت در ایران

اعتراف اجباری «امیرحسین موسوی» نشانه تداوم پرونده‌سازی حکومتی پشت درهای بسته عدالت است.

پخش اعترافات اجباری امیرحسین موسوی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی، بار دیگر پرده از چرخه تکراری سناریونویسی و پرونده‌سازی علیه شهروندان منتقد و اقلیت‌های مذهبی و سیاسی برداشت.

در برنامه‌ای که شب گذشته از تلویزیون دولتی ایران پخش شد، موسوی متهم به «ایجاد آشوب»، «ارتباط با اسرائیل» و چندین عنوان اتهامی دیگر معرفی شد، اما ناظران می‌گویند این اعترافات تحت فشار و در شرایط غیرانسانی گرفته شده است.

منابع نزدیک به پرونده تایید کرده‌اند که او در زمان بازداشت از ابتدایی‌ترین حقوق قانونی خود، از جمله دسترسی به وکیل، تماس با خانواده و حق دفاع عادلانه محروم بوده و تقریبا تمام دوران بازداشت را در سلول انفرادی گذرانده است.

در بخشی از واکنش‌ها، کاربران شبکه‌های اجتماعی به درستی یادآور شدند که: «مردم دیگر این دروغ‌ها را باور نمی‌کنند و این در همیشه بر یک پاشنه نخواهد چرخید.»

پخش اعترافات تلویزیونی در جمهوری اسلامی، پدیده‌ای تازه نیست. از دهه ۱۳۶۰ تاکنون، این روش به ابزاری شناخته‌شده برای مشروعیت‌بخشی به سرکوب سیاسی و مذهبی بدل شده است. قربانیان این سیاست، نه فقط فعالان سیاسی، بلکه پیروان اقلیت‌های مذهبی، روزنامه‌نگاران و حتی شهروندان عادی هستند که تنها جرمشان داشتن صدایی متفاوت است.

سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی بارها تاکید کرده‌اند که اعترافات تلویزیونی در ایران در نتیجه شکنجه، فشار روانی، تهدید و انزوا اخذ می‌شود و هیچ اعتبار قضایی ندارد. سازمان عفو بین‌الملل در یکی از بیانیه‌های اخیر خود خاطرنشان کرده بود که: «پخش اعترافات اجباری از تلویزیون دولتی ایران، بخشی از ماشین سرکوبی است که هدف آن تحقیر و ساکت‌کردن مخالفان است، نه اجرای عدالت.»

امنیت در ایران امروز به کالایی کمیاب برای اقلیت‌ها و دگراندیشان تبدیل شده است. بهائیان، مسیحیان، دراویش، کردها، بلوچ‌ها، زنان فعال مدنی و معترضان سیاسی هر یک به نوعی با تهدید بازداشت، شکنجه و پرونده‌سازی مواجه‌ هستند.

اعتراف اجباری امیرحسین موسوی تنها یکی از صدها نمونه از پروژه بی‌پایان سرکوب سازمان‌یافته است؛ پروژه‌ای که در آن، رسانه حکومتی نقش بازوی تبلیغاتی نهادهای امنیتی را ایفا می‌کند. یک تحلیل‌گر سیاسی مستقل در اینباره می‌گوید: «در جمهوری اسلامی، رسانه نه ابزار اطلاع‌رسانی، بلکه ابزار اعتراف‌گیری و ترس‌آفرینی است. هر بار که تلویزیون رسمی چهره‌ای را نشان می‌دهد، مخاطب می‌داند که پشت آن تصویر، سلول، شکنجه و سکوت اجباری پنهان است.»

پخش چنین اعترافاتی بیش از هر چیز، بی‌اعتمادی عمومی به دستگاه قضایی و رسانه ملی ایران را عمیق‌تر می‌کند.
در جامعه‌ای که عدالت در آن بی‌صدا شده و ایمان به کرامت انسان زیر سئوال رفته است، رسالت اخلاقی همه ما این است که صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی باشیم؛ زیرا تا زمانی که صدای مظلومان خاموش شود، هیچ‌کس در امان نخواهد بود، نه اقلیت‌ها، نه اکثریت‌ها و نه حتی آنان که امروز بر مسند قدرت‌ هستند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا