هشت روز میشود که دستگاه امنیتی در برابر ربایش دختر آبادانی خاموش است

با وجود دهها دوربین و ادعای «حفظ امنیت عمومی»، امروز هشت روز از ناپدید شدن «ستاره حیدری» دختر آبادانی میگذرد و دستگاه امنیتی همچنان خاموش است.
در شهر آبادان استان خوزستان، ماجرای نگرانکنندهای در شب پنجشنبه ۱۵ آبان رخ داد. دختر جوانی به نام «ستاره حیدری» برای خرید از خانه خارج شد و پس از آن، هیچ نشانه قابلاعتمادی از وی وجود ندارد. گزارشهای منتشر شده توسط منابع مطلع، تاکید میکنند که ستاره ۱۷ ساله، آخرینبار حدود ساعت ۲۰:۰۰ به وقت محلی توسط دوربین مداربسته دیده شده است. به گفته پدر وی، ربایش توسط سرنشینان یک خودروی پراید انجام شده است.
خانواده حیدری اعلام کردهاند که ستاره تنها با تلفن همراه و کارت بانکی از خانه بیرون رفت است و گزارشها میگویند خروج او در حوالی پارک شاپور آبادان بوده است.
با وجود نصب دوربینهای مداربسته متعدد در معابر شهری، تصاویر تکاندهنده یا سرنخ قطعی از ربایش منتشر نشدهاند و یا دسترسی به آن ممکن نبوده است. با گذشت بیش از یک هفته، هیچ اقدام عمومی از سوی نهادهای انتظامی برای یافتن ستاره یا انتشار اطلاعات روشن و قابلپیگیری به دست نیامده است.
خانواده ستاره، دوستان و کاربران فضای مجازی، اکنون دست به انتشار عکس و فراخوان عمومی زدهاند تا بلکه توجه بیشتری جلب شود و یا ردی از ربایندگان به دست آید.
این حادثه چند پرسش جدی را به همراه دارد:
- چگونه ممکن است در شهری که دهها دوربین نظارتی و سیستم پلاکخوان در معابر دارد، ربودن ستاره به این سادگی انجام شود؟
- چرا نیروهای امنیتی که بهطور مکرر از عملکرد خود در زمینه «حفظ نظم و امنیت عمومی» سخن میگویند، تاکنون نتوانستهاند یا نخواستهاند اقدامی آشکار برای پیدا کردن ستاره انجام دهند؟
- پلیسی که صدها دوربین برای پایش حجاب زنان در معابر نصب کرده و دائما در حال پیگیری و مجازات افراد بیحجاب و یا بدحجاب است، چرا در خصوص چنین اتفاق مهمی هیچ عملکردی از خود نشان نداده تا ردی از ربایندگان ستاره پیدا کند؟
- دستگاه امنیتی چه پیامی برای شهروندان دارد، وقتی که حتی برای یک دختر جوان، مکانیسمهای محافظتی و امنیتی بهظاهر ناکارآمد هستند؟
- آیا وجود ابزار نظارتی به معنی تضمین امنیت است؟ این ماجرا نشان میدهد که نصب دوربینها و سیستمها بدون بُعد اجرایی و پاسخگویی کافی، ممکن است به اعتماد عمومی آسیب بزند.
برای مخاطبان و فعالانی که دغدغه حقوق بشر، کرامت انسانی و عدالت اجتماعی دارند، این داستان میتواند نمادی از وضعیت آسیبپذیری زنان و جوانان در زیرساختهای امنیتی ناکارآمد باشد. این وضعیت، خوانشی از «اولویت کنترل بر ظاهر» در مقابل «حفظ زندگی و آزادی فرد» را برجسته میکند.




