اخبار ایران

«شاهزاده پهلوی» آتش‌سوزی «هیرکانی» را نمادی از بی‌اعتنایی حکومتی دانست

«شاهزاده رضا پهلوی» با اشاره به آتش‌سوزی «هیرکانی»، جمهوری اسلامی را باعث این وضعیت دانسته و اعلام کرد که ایران برای حکومت اهمیتی ندارد چون میراث چند‌هزار‌ساله‌اش را به آتش می‌کشد.

آتش‌سوزی‌های گسترده در جنگل‌های «هیرکانی» یکی از کهن‌ترین ذخایر زیستی جهان، بار دیگر ساختار بحرانی مدیریت محیط‌زیست در ایران را آشکار کرده است. در حالی که این جنگل‌ها بخشی از هویت طبیعی و تاریخی کشور به شمار می‌آیند، نحوه برخورد جمهوری اسلامی نه تنها ناکافی، بلکه به گفته بسیاری از کارشناسان «بی‌توجه، دیرهنگام و سیاسی‌کارانه» بوده است.

در این شرایط، واکنش صریح شاهزاده رضا پهلوی بازتاب گسترده‌ای یافته و به بحثی کلان‌تر درباره ارزش‌زدایی حکومت از میراث ایران دامن زده است.

وی ضمن اشاره به اینکه «این رژیم برای میراث ایران ارزشی قائل نیست»، بیانیه‌ای صادر کرده و هشدار داد: «جمهوری اسلامی در برابر آتشی که به جان جنگل‌های هیرکانی افتاده، بی‌تفاوت است؛ چرا که برای این رژیمِ ضدایرانی، نابودی میراث چندهزار ساله طبیعت ایران اهمیتی ندارد.»

شاهزاده سپس سوختن جنگل‌های باستانی را به نابودی چند نسل تشبیه کرده و نوشت: «ملت ایران به این خط تباهی پایان خواهد داد و با پایان این ظلم، محیط زیست کشور نیز نجات خواهد یافت.»

رضا پهلوی همچنین از برنامه محیط‌زیستی «پروژه شکوفایی ایران» نام برد و تاکید کرد که «برنامه‌ای جامع و عملی برای احیای محیط زیست ایران» به وسیله برجسته‌ترین متخصصان تدوین شده است.

مسئله این است که چرا هیرکانی این‌قدر مهم است؟ جنگل‌های هیرکانی ۲۰ تا ۲۵ میلیون سال قدمت دارند و از بازمانده‌های دوران سوم زمین‌شناسی‌ محسوب می‌شوند. علاوه بر آن، محل زیست هزاران گونه گیاهی و جانوری‌اند، از جمله گونه‌های انحصاری ایران که در سال‌های اخیر، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شدند.

این جنگل‌ها تنها یک «منطقه سرسبز» نیستند، بلکه یکی از قدیمی‌ترین میراث زیستی جهان هستند. آتش‌سوزی در چنین مکانی، مشابه ویران‌کردن یک موزه طبیعی چندده‌میلیون ساله است.

اکنون بسیاری بر این باورند که این بحران، ساختاری است و اما چرا؟ ایران سال‌هاست که به دلیل نبود بودجه کافی برای حفاظت از منابع طبیعی، بودجه اطفای حریق، نوسازی بالگردها، تجهیزات جنگلی، نیروهای آموزش‌دیده و سامانه‌های هشدار سریع را کاهش داده است. اما در همین زمان، بودجه‌ نهادهای تبلیغاتی و امنیتی چندین برابر رشد کرده است.

 واکنش دیرهنگام دولت: با وجود آغاز آتش‌سوزی از ۱۱ آبان، مقام‌ها در روز ۲۴ آبان «به‌طور رسمی» وقوع حادثه را اعلام کردند که این تاخیر باعث گسترش حریق شد. ناتوانی در استفاده از نیروهای هوایی مسئله دیگری‌ست که متخصصان سال‌هاست درباره آن هشدار داده‌اند که ایران فاقد ناوگان استاندارد اطفای حریق است و هر سال مجبور به درخواست کمک خارجی می‌شود.

تعارضات نهادی و مدیریت جزیره‌ای نیز از دیگر عوامل ساختاری بودن این بحران است، چرا که سازمان‌های مختلف (منابع طبیعی، محیط‌زیست، مدیریت بحران، سپاه، استانداری‌ها) ساختار یکپارچه ندارند، همکاری آنها کند و گاه پرتنش است.

سیاسی‌کاری به‌جای مدیریت علمی نیز بخش بزرگی از مدیریت محیط‌زیست تحت نفوذ تصمیم‌گیران امنیتی است و نه متخصصان.

این بحران و امثال آن، پیامدهای زیست‌محیطی از فرسایش خاک تا نابودی تنوع زیستی را نیز به همراه دارد که آتش‌سوزی‌های گسترده در هیرکانی نیز این پیامدها را در پی خواهد داشت:

  • نابودی ذخایر ژنتیکی بی‌بدیل
  • افزایش فرسایش خاک و سیلاب‌های مخرب
  • کاهش توان جنگل در تولید اکسیژن و جذب کربن
  • تهدید معیشت جوامع محلی
  • تسریع روند نابودی جنگل‌های شمال که اکنون از ۳٫۶ میلیون هکتار به کمتر از ۱٫۶ میلیون رسیده‌اند

کارشناسان هشدار داده‌اند که برخی مناطق سوخته، تا ۴۰ سال آینده هم امکان احیا نخواهند داشت.

این فاجعه، فقط یک آتش‌سوزی نیست، بلکه به نمادی از اولویت نداشتن ایران در نگاه جمهوری اسلامی تبدیل شده است. وقتی بودجه حفاظت از جنگل کاهش، اما بودجه گروه‌های نیابتی و امنیتی افزایش می‌یابد و حتی درخواست کمک از ترکیه پس از «تعلل بسیار» انجام می‌شود، طبیعی است که شهروندان احساس کنند حکومت، ایران را نه یک «خانه» بلکه تنها «پایگاه» می‌بیند. به همین دلیل سخنان شاهزاده پهلوی چنین بازتاب گسترده‌ای یافت.

شاهزاده پهلوی با اشاره به نقش پروژه شکوفایی ایران در آینده محیط زیست، ادعا کرد که:

  • برنامه احیای کامل جنگل‌ها، منابع آبی، خاک، تالاب‌ها و گونه‌های در معرض خطر طراحی شده است.
  • بهترین متخصصان ایرانی داخل و خارج کشور در این طرح مشارکت دارند.
  • مدل‌های پایش و بازسازی علمی نظیر GIS، مهندسی اکوسیستم، و مدیریت پایدار منابع در آن لحاظ شده است.

با توجه به تخریب شدید منابع طبیعی، اگر چنین طرحی عملی شود، می‌تواند نقطه عطفی در تاریخ ایران باشد، اما اجرای آن تنها زمانی ممکن است که مدیریت محیط‌زیست علم‌محور، شفاف و پاسخگو شود.

در آخر سوال اصلی این است: «چند بخش دیگر از میراث ایران باید بسوزد تا مسئولان به اهمیت این سرزمین پی ببرند؟»

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا