جنجال بر سر یک عمارت؛ شهرداری میگوید تاریخی نیست
گفته میشود، شهردار تهران دستور فروش بنایی در این شهر را داده که منتقدان آن را تاریخی میدانند. شهرداری میگوید تاریخی نیست. پرسشی که سوای تاریخی بودن یا نبودن عمارت مطرح است این است که آیا شهرفروشی در پایتخت ادامه دارد؟
در اقدسیه، واقع در شمال تهران، در خیابانی که به نوشته برخی رسانههای ایران خیابانی “اختصاصی به نام گلستان جنوبی”است، عمارتی دو طبقه قرار دارد که از آن به نامهای “عمارت گلستان” یا “خانه شهرداران” نام برده شده است.
برخی رسانههای داخلی با انتشار نامهای از حناچی، شهردار تهران، این خبر را منتشر کردهاند که شهردار به سازمان املاک شهرداری دستور داده تا این خانه را به صورت نقدی به فروش برساند. طبق این گزارشها با فروش این خانه قرار است بخشی از هزینههای پروژههای عمرانی پایتخت تامین شود.
با انتشار این نامه، برخی خبرگزاریها مانند خبرگزاری فارس، با تاریخی خواندن این عمارت که گفته میشود زمان ساخت آن به دوران “پهلوی اول” میرسد، به دستور فروش خانه واکنش نشان داده و با تأکید بر “تاریخی بودن عمارت اقدسیه”، دستور شهردار تهران را مغایر با رویه مدیریت شهری مبنی بر عدم “شهرفروشی” دانستهاند.
درصد بالایی از منابع شهرداریها در ایران از عوارض ساخت و ساز تأمین میشود، یا به عبارتی از شهرفروشی. روزنامه همشهری دو سال پیش در مقالهای در این مورد نوشت: «شهرفروشی؛ یعنی فروختن زمین و استقرار جمعیت بیشتر؛ یعنی کاهش خدمات؛ یعنی تراکم.»
مشاور شهردار و رئیس مرکز ارتباطات و بین الملل شهرداری تهران به خبر دستور فروش “یک بنای تاریخی” واکنش نشان داده است. غلامحسین محمدی در گفتوگو با ایرنا، با اشاره به گزارش منتشر شده در مورد دستور جناچی برای “فروش خانه شهرداران” گفته است: «شهرداری تهران در عمل نشان داده حتی از فروش خانههای تاریخی توسط مالکان و وراث آنها جلوگیری میکند و وقتی مطلع میشود این خانهها در معرض تخریب یا فروش قرار میگیرد، پیشقدم شده و خریداری میکند.»
او این موضوع را که در این گزارش از این عمارت به عنوان “خانه تاریخی” نام برده شده “از واقعیت به دور” خوانده است.
محمدی در توییتی در همین باره نوشته است، این خانه مکان ثبت شده تاریخی یا میراثی نیست.
در نخستین جستجوها، اطلاعات زیادی در مورد پیشینه این ساختمان نمیتوان یافت. خبرگزاری فارس مینویسد، این ساختمان قبلا متعلق به یکی از وابستگان دربار بوده است. استفاده به عنوان خانه سالمندان، دبیرخانه فیلم شهر یا روابط عمومی شهرداری در زمان قالیباف، مهمانسرا برای میهمانان خاص یا پذیرش سفیران، از جمله کاربردهایی است که به این ساختمان در سالهای پس از انقلاب نسبت دادهاند. همچنین گفته میشود که این خانه مدتی قرار بوده خانه شهرداران باشد.
اینکه آیا این خانه تاریخی است یا خیر و اگر به فروش برسد، قرار است چه بر سرش بیاید، معلوم نیست.
اما آنچه نامشخص و مهمتر است، شمار خانههای تاریخی است که در پایتخت و دیگر شهرها یا به فراموشی سپرده شدهاند یا در فراموشی و سکوت خبری فروخته و ویران شدهاند، یا تغییر کاربری دادهاند؛ برای مثال خانه انیس الدوله که چندی پیش سر و صدای زیادی به پا کرد و مشخص شد، این خانه تاریخی محل استقرار قصابان تهران بوده است.
سوای سرنوشت این خانه، شاید سر و صدای به پا شده بر سر این عمارت، نوری دوباره بتاباند بر “شهرفروشی” با “چراغ خاموش” در تهران. روزنامه فرهیختگان ماه گذشته در گزارشی با اشاره انبوه پروندههای تخلفات ساختمانی، در مورد شهر فروشی نوشت: « نگاه طمع به این پروندهها و حساب باز کردن روی جریمه مالی و چشمپوشی از قلع و قمعها نگرانیهایی را ایجاد و این شبهه را تقویت میکند که مدیران شهری سوار بر همان رویه سابق و با نگاه کالایی به شهر سعی در درآمدزایی از بیقانونیها دارند و شهرفروشی را به طرق مختلف ادامه خواهند داد.»
همشهری در گزارشی درباره همین موضوع که دو سال پیش منتشر شد به کارنامه محمدحسن ملکمدنی، پنجاهوسومین شهردار پایتخت اشاره کرد که در ابتدای دهه ۸۰، “مهمترین اتفاق تهران” را رقم زد. همشهری مینویسد: «ملکمدنی تنها شهردار تهران بود که در برابر فروش تراکم ایستاد. او معتقد بود که نباید شهرها را با شهرفروشی اداره کرد. ملکمدنی اعلام کرد که دیگر در تهران تراکم نخواهد فروخت.» سرنوشت او چه شد؟ همشهری:«کمتر از چند ماه بعد، از کار برکنار شد.»
منبع: DW