خیزش نسل زد در «نپال»، به سرنگونی دولت انجامید

خیزش نسل زد در «نپال»، به سرنگونی دولت انجامید و ارتش برای بازگرداندن نظم وارد عمل شد.
اعتراضات گسترده نسل زد در نپال با استعفای نخستوزیر و ورود ارتش به خیابانها، دولت را سرنگون کرد. تجربهای که مردم ایران نیز برای پایان دادن به حکومت سرکوبگرشان به اتحادی محکمتر نیاز دارند.
اعتراضات گسترده در نپال که با عنوان «خیزش نسل زد» شناخته میشود، در نهایت به استعفای نخستوزیر و سقوط دولت انجامید. ارتش در روز جاری چهارشنبه ۱۰ سپتامبر برابر با ۱۹ شهریور، با استقرار در خیابانهای «کاتماندو» پایتخت، از مردم خواست در خانه بمانند تا نیروهای مسلح بتوانند نظم را برقرار کنند. سربازان با ایجاد پستهای بازرسی و اطلاعرسانی درباره مقررات منع رفتوآمد، به کنترل مراکز اصلی شهر پرداختند.
ارتش نپال در بیانیهای اعلام کرد که «۲۷ نفر مظنون به غارت بازداشت شدهاند.» ورود نیروهای ارتش، نشانهای از بازگشت نسبی کنترل به شهری بود که طی روزهای گذشته شاهد آتشسوزی ساختمانهای دولتی، حمله به مقامات سیاسی و فرار صدها زندانی از زندانها بود.
نخستوزیر «کادگا پراساد اولی» پس از تشدید اعتراضات و گسترش انتقادها، از عملکرد دولت استعفا داد؛ هرچند این اقدام نتوانست خشم معترضان را کاهش دهد. «رام چندرا پودل» رئیسجمهور نپال، استعفای او را پذیرفت و خواستار پرهیز از خشونت بیشتر شد.
موج اعتراضات از آنجا آغاز شد که دولت برای فشار بر شبکههای اجتماعی و اجبار آنها به پذیرش نظارت دولتی، شبکههای فیسبوک، ایکس و یوتیوب را مسدود کرد. این اقدام خشم جوانان را برانگیخت و به سرعت به نمادی از نارضایتی عمیقتر از فساد، بیکاری و تبعیض اجتماعی تبدیل شد.
طبق گزارش بانک جهانی، نرخ بیکاری جوانان در سال گذشته حدود ۲۰ درصد بوده است و روزانه بیش از دو هزار جوان برای کار به خارج از کشور مهاجرت میکنند.
خشونتهای گسترده در سهشنبه گذشته، زمانی اوج گرفت که پلیس به سوی معترضان آتش گشود و دستکم ۱۹ نفر کشته شدند. همین موضوع خشم عمومی را شعلهورتر کرد و معترضان، ساختمانهای دولتی، رسانهای و حتی منازل سیاستمداران را به آتش کشیدند.
گزارشها حاکی از آن است که برخی رهبران سیاسی از جمله «شیر بهادر دیوبا» رهبر حزب کنگره نپال و همسرش «آرزو رانا دیوبا» وزیر خارجه، هدف حمله معترضان قرار گرفتند و در ویدئوهای منتشرشده با چهره خونآلود دیده شدند.
تحولات اخیر نپال نشان داد که یک خیزش مردمی سازمانیافته میتواند حتی دولتی جاافتاده را به زانو درآورد. این تجربه برای مردم ایران نیز معنای ویژهای دارد. خیزش «زن، زندگی، آزادی» که از پاییز ۱۴۰۱ آغاز شد، گرچه با سرکوب خونین حکومت جمهوری اسلامی مواجه شد، اما همچنان به اشکال مختلف ادامه دارد و آتش این اعتراض هنوز خاموش نشده است.
با این حال، تجربه نپال گواه آن است که برای رسیدن به سرنگونی کامل، چیزی فراتر از اعتراضات پراکنده لازم است: «اتحاد سراسری و پیوند تمام اقشار جامعه در ایران، اقشار مختلف از زنان و جوانان گرفته تا کارگران، معلمان و بازنشستگان که بارها نارضایتی خود را نشان دادهاند، اما برای عبور نهایی از حکومت سرکوبگر، این حرکتها باید به موجی متحد و همصدا تبدیل شود.»
مردم ایران مانند مردم نپال، خواستار پایان دادن به فساد ساختاری، سرکوب آزادی بیان و انسداد فضای مجازی هستند. همانگونه که جوانان نپال با اتحاد خود توانستند نخستوزیر و دولت را وادار به کنارهگیری کنند، ایرانیان نیز برای رهایی از جمهوری اسلامی نیازمند همبستگی محکمتر، هماهنگی بیشتر و استمرار مبارزه تا دستیابی به آزادی واقعی هستند.