اخبار ایران

بهزیستی با «فقه اوتیسم» از علم فاصله می‌گیرد، حمله‌ای ایدئولوژیک به سلامت روان

در میانه کمبود متخصص و امکانات، حمله ایدئولوژیک به سلامت روان با امضای تفاهم‌نامه بهزیستی و حوزه‌های علمیه رسمی شد.

در شرایطی که روان‌شناسی ایران با کمبود مزمن نیروهای متخصص، زیرساخت‌های ناکافی و فشار روزافزون بحران‌های اجتماعی روبه‌روست، سازمان بهزیستی گامی بحث‌برانگیز برداشته که نگرانی کارشناسان حوزه سلامت روان را دوچندان کرده است.

این سازمان با امضای تفاهم‌نامه‌ای با حوزه‌های علمیه قم، مسیر جایگزینی روش‌های علمی با آموزه‌های فقهی را هموار کرده است ؛اقدامی که ناظران آن را «دست‌اندازی آشکار نهادهای مذهبی به قلمرو علوم تخصصی» توصیف کرده‌اند که با ترویج مفاهیمی چون «فقه اوتیسم» آشکارا از علم فاصله می‌گیرد.

این توافق روز گذشته پنجشنبه ۱۳ آذر برابر با ۴ دسامبر، با عنوان «گسترش همکاری در حوزه مشاوره و سلامت روان» میان «جواد حسینی» رئیس سازمان بهزیستی و «علیرضا اعرافی» مدیر حوزه‌های علمیه منعقد شد. منتقدان می‌گویند این همکاری نه یک پروژه علمی، بلکه بخشی از سیاست کلان برای ایدئولوژیک‌سازی ساختارهای مدنی است؛ سیاستی که اکنون به حساس‌ترین بخش سلامت جامعه، یعنی بهداشت روان رسیده است.

در سخنانی که بسیاری آن را نقطه اوج خروج از معیارهای علمی می‌دانند، حسینی ادعا کرد روان‌شناسی «به شدت بومی و دینی» است و سازمان تحت مدیریت او برای فعالیت موثر، نیازمند «فقه اوتیسم» و «فقه معلولان» خواهد بود.

این جملات در حالی بیان می‌شود که ایران به شدت با کمبود متخصص، منابع، تجهیزات ارزیابی و خدمات درمانی استاندارد مواجه است. کارشناسان هشدار می‌دهند جایگزینی پروتکل‌های مبتنی بر شواهد با مفاهیم فقهی، می‌تواند به شکل مستقیم به گروه‌های آسیب‌پذیر مانند کودکان اوتیستیک لطمه بزند و باعث تاخیر و انحراف در روند تشخیص و درمان شود.

در این نشست، آمار تازه‌ای ارائه شد که نشان می‌دهد نهادهای مذهبی در حال توسعه شبکه‌ای موازی با کلینیک‌های روان‌شناسی هستند. طبق گزارش رسمی، تعداد مراکز موسوم به «مشاوره اسلامی سماح» طی پنج سال دو برابر شده و قرار است ۱۵ مرکز دیگر نیز ایجاد شود.

این روند در حالی است که بنا به اعلام خود مقامات، بیش از ۵۳ هزار نفر در سال گذشته به این مراکز هدایت شده‌اند. کارشناسان معتقدند این اعداد نه حاصل یک انتخاب آزاد، بلکه نتیجه سیاستی نظام‌مند برای تغییر مرجعیت درمانی جامعه، از روان‌شناسان آموزش‌دیده به روحانیونی که آموزش تخصصی در علوم رفتاری ندیده‌اند، است.

از سوی دیگر، علیرضا اعرافی نسل جوان را «طوفان‌زده» و «آشفته» توصیف کرد و حتی از «فروپاشی پل ارتباطی با نسل جدید» سخن گفت. با وجود این اعتراف، راهکار پیشنهادی او نه اصلاح روش‌های آموزشی یا شنیدن صدای این نسل، بلکه حضور پررنگ‌تر روحانیت و طراحی نظام مشاوره اسلامی بود؛ نسخه‌ای که به باور متخصصان به‌جای درمان، تنها شکاف اجتماعی را عمیق‌تر می‌کند.

این تفاهم‌نامه در حالی امضا می‌شود که رئیس بهزیستی، خود به افزایش تنش‌های روانی و غلبه اندوه اجتماعی اذعان کرده و هشدار می‌دهد که امکانات موجود تنها «یک‌هزارم» نیاز واقعی کشور است. با این حال، به جای سرمایه‌گذاری بر علم و تربیت نیروهای تخصصی، حاکمیت مسیر مهندسی فرهنگی را انتخاب کرده است. مسیر تبدیل حوزه سلامت روان، به عرصه‌ای برای تثبیت ایدئولوژی، نه بهبود واقعی وضعیت روانی جامعه.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا