اخبار ایران

استعفای حجت‌الاسلام «محمد حمیدی‌نژاد» پس از یک توهین جنجالی

استعفای حجت‌الاسلام «محمد حمیدی‌نژاد» پس از یک توهین جنجالی، بار دیگر فرهنگ تملق‌پرور و ساختار قدرت‌محور ایران را زیر سؤال برد.

استعفای ناگهانی حجت‌الاسلام محمد حمیدی‌نژاد امام‌جمعه «عالیشهر» بوشهر، پس از جنجال گسترده‌ای که سخنان تند و توهین‌آمیز او در فضای مجازی ایجاد کرد، موجی تازه از بحث‌ها درباره فرهنگ تملق، ساختار قدرت‌محور جمهوری اسلامی و نقش روحانیون حکومتی به راه انداخته است.

این روحانی که در روزهای گذشته با بیان جمله‌ای بحث‌برانگیز تیتر رسانه‌ها شده بود (سخنی که بسیاری آن را توهین آشکار به منتقدان حکومت و مردم عادی دانستند) این‌بار در سیلی از واکنش‌ها ناچار شد از سمت خود کناره‌گیری کند. او در یک سخنرانی گفته بود: «هر کسی نسبت به آقا سید علی خامنه‌ای اظهار تنفر کند، قطعا حرام‌زاده است.»

امام‌جمعه عالیشهر پس از واکنش‌های آشکار و تندی که از جانب مردم دریافت کرد،  با نوشتن یک بیانیه، استعفای خود را اعلام کرد. وی در این بیانیه نوشت: «در جریان یک سخنرانی، در بیان و تشریح احساس و ارادتم نسبت به رهبر انقلاب، جمله‌ای بر زبانم جاری شد که از نظر مفهومی صحیح نبود و علاوه بر بهره‌برداری معاندان، موجب رنجش خاطر دوستداران انقلاب و نظام شد. لذا ضمن عذرخواهی از مردم، استعفای خودم را از امامت جمعه اعلام می‌کنم.»

اما منتقدان می‌گویند موضوع فقط یک «لغزش لفظی» نیست، بلکه نشانه‌ای از یک معضل ریشه‌دار در ساختار روحانیت حکومتی و نظام سیاسی ایران است: «تبدیل چاپلوسی به ابزار پیشرفت و بقا.»

در ساختاری که مشروعیت سیاسی آن بر محور «راس هرم قدرت» استوار شده، زیاده‌روی در ستایش رهبر نه تنها خطایی محسوب نمی‌شود، بلکه عملا به زبان رایج برای کسب اعتماد، ارتقاء و تداوم حضور در مناصب حکومتی تبدیل شده است.

از نمایندگان مجلس گرفته تا فرماندهان نظامی و مدیران دولتی، بسیاری با استفاده از عبارات افراطی، القاب اغراق‌آمیز و سخنان ستایش‌گونه تلاش می‌کنند «وفاداری بی‌قیدوشرط» خود را به نمایش بگذارند. این رفتار صرفا یک ژست سیاسی نیست، بلکه استراتژی‌ای برای زنده‌ماندن در یک سیستم غیرشفاف است.

وقتی ارتقاء و انتصاب‌ها نه بر اساس تخصص، بلکه بر پایه میزان ابراز ارادت تعیین می‌شود، نتیجه چیزی نمی‌شود جز: «حذف افراد توانمند اما منتقد، رشد مدیران ضعیف اما وفادار، ایجاد اتاق‌های پژواک که در آن فقط صدای تایید شنیده می‌شود.»

در چنین فضایی، حتی خطرناک‌ترین تصمیم‌ها بدون نقد مطرح می‌شود، زیرا هیچ‌کس نمی‌خواهد جایگاه خود را با صداقت یا هشدار دادن به خطر بیندازد.

اکنون باید اندیشید که استعفا پایان ماجراست، یا نشانه یک بیماری عمیق‌تر است؟ سخنان امام‌جمعه عالیشهر شاید تندتر از معمول بود، اما ریشه در همان ساختاری دارد که تملق را پاداش می‌دهد و نقد را تنبیه. وقتی سیستم، زیاده‌روی در ستایش را تشویق می‌کند، طبیعی‌ست که برخی روحانیون و مدیران به مرزهای جدیدی از افراط قدم بگذارند، حتی اگر این افراط، در نهایت .موجب بی‌آبرویی شود.

این استعفا اگرچه در ظاهر عقب‌نشینی یک فرد است، اما در واقع آینه‌ای است که بیماری عمیق‌تری را منعکس می‌کند: «فرهنگ سیاسی‌ای که در آن قدرت مقدس شمرده می‌شود و نقد، دشمنی تلقی می‌گردد.»

از نگاه بسیاری از ناظران مسیحی و فعالان حقوق بشر، سخنان توهین‌آمیز روحانیانی که خود را «نماینده دین» معرفی می‌کنند، نه تنها ریشه در ساختار قدرت، بلکه در فرسایش اخلاق دینی دارد. چنین اظهاراتی نشان می‌دهد که چگونه بخشی از روحانیت حکومتی به‌جای التزام به اصول اخلاقی و رحمانی، به ابزار سیاسی تبدیل شده است.

راه‌حل، اصلاح این چرخه معیوب است که تنها با ایجاد شفافیت واقعی، تقویت نهادهای نظارتی مستقل، حمایت از نقد سازنده و آزادی بیان و محدود کردن دخالت سیاسی روحانیون ممکن خواهد بود.

تا زمانی که تملق، «ارز رایج قدرت» در جمهوری اسلامی باشد، استعفاهایی از این نوع فقط نشانه‌های ظاهری یک بحران عمیق‌تر خواهند بود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا