بحران نظام و اعتراضها در ایران به کجا میکشد؟ نظر تحلیلگران
فضای شهرها به دنبال اعتراضات گسترده به افزایش قیمت بنزین در ایران به شدت امنیتی شده است. جمهوری اسلامی به ارعاب، سرکوب و شلیک به سوی تظاهرکنندگان و بازداشتهای گسترده متوصل شده است. ادامه این وضع به کجا میرسد؟
از روز جمعه ۲۴ آبان و افزایش سه برابری قیمت بنزین، فضای شهرهای ایران در تنشی بیسابقه فرورفته است. منابع مختلف، از جمله رسانههای رسمی جمهوری اسلمی از اعتراض و تظاهرات گسترده در سراسر ایران خبر دادهاند. حداقل هزار نفر بازداشت، گروهی کشته و بسیاری زخمی شدهاند که شمار دقیق آنها روشن نیست. در طول سه روز گذشته علیرغم قطع اینترنت بسیاری از معترضین و شاهدان عینی تلاش کردند اخبار اعتراضات را به رسانههای خارج از کشور میرسانند.
دولت ورشکسته و بیپول است. مردم نه فقط از دولت حسن روحانی که از کل نظام ناراضیاند. بسیاری از شعارها رهبری نظام و مرکز اصلی قدرت را نشانه میروند. آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی پشت افزایش قیمت بنزین ایستاده و مردم مخالف را “اشرار” نامیده است. این وضع تا کجا قابل ادامه است؟ جمهوری اسلامی چه امکاناتی برای حفظ و بقاء خود دارد؟ مخالفان چه میتوانند بکنند؟ آیا زمینه بروز اعتصابات سراسری و یکپارچه شدن اعتراضات دارد به وجود میآید؟
گفتمان براندازی قطعا به گفتمان غالب در ایران تبدیل خواهد شد
مهدی مهدوی آزاد، تحلیلگر مسایل ایران از شهر بن آلمان به دویچهوله میگوید:
«سطح درگیریها و خشونت نیروهای امنیتی خیلی بالاست. دهها ساختمان دولتی آتش زده شده و تعداد کشتهها به مراتب بیشتر از آن چیزیست که تصور میشد. در معدود فیلمهایی که امروز منتشر شده دیده میشود که گردانهای بسیج وارد میدان شدهاند. عمق و سطح بحران برای حکومت خیلی بیشتر از آن چیزی است که در خارج از کشور یا حتی مردم در داخل ایران تصور میکنند.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی در یک انسداد سیاسی اجتماعی و اقتصادی گرفتار شده است. این وضعیت قابل ادامه نیست و با هر محاسبهای روزی به پایان خواهد رسید. منتهی این که این روز اکنون فرا رسیده یا نه، به نظر من چنین چیزی نیست. این تظاهرات هم مثل تظاهرات دیماه ۹۶ نهایتا قابل سرکوب خواهد بود. به این دلیل که تظاهراتی است که رهبری ندارد. ایده سیاسی مشخصی را دنبال نمیکند. شما حتی نمیتوانید با قاطعیت بگویید که همه تظاهرکنندگان خواستار سرنگونی هستند یا مدل خاصی از حکومت مد نظرشان است.
شرایط فعلی را میتوان با اعتراضات و تظاهرات در سال ۵۶ ایران مقایسه کرد و تا اعتراضها و تظاهراتهای تابستان سال ۵۷ هنوز فاصله داریم. اما مجموعه این تظاهرات و مجموعه تحولاتی که در حال حاضر دارد رخ میدهد منطقا براندازی را به یک گفتمان فراگیر و اجتماعی میتواند در ایران تبدیل میکند. اگر حکومت در این لحظات و نقاط بسیار حساس زودتر تصمیمی نگیرد، گفتمان براندازی قطعا به گفتمان غالب در ایران تبدیل خواهد شد.
مردم نه تنها زیر فشار شدید اقتصادی هستند، زیر سرکوب شدید سیاسی و اجتماعی هم هستند و با حکومت درگیرند. اگر جمهوری اسلامی بخواهد به بقای خود ادامه دهد با این سطح تنش و اصطکاک با مردم ممکن نیست. جمهوری اسلامی به تغییرات بزرگتری برای بقاء نیاز دارد. ولی آیا واقعا این سطح از تغییرات در توان جمهوری اسلامی هست یا نه؟»
رژیمهای خود نابودساز
مهدی مهدوی آزاد جمهوری اسلامی را یک رژیم خودنابود ساز میداند. به گفته او جمهوری اسلامی مانند قطاری شده است که با سرعت دارد حرکت میکند و تمام مسافران این قطار میدانند که این قطار به دره خواهد افتاد. ولی به دلایل مختلف هیچکدام نمیتوانند جلوی آنرا بگیرند.
با وجود این او معتقد نیست که کار جمهوری اسلامی خیلی سریع به پایان برسد و میگوید:
«این حکومت از جمله حکومتهای مستقر است. این نوع حکومتها ساختار ضد شورش دارند، مجلس و قانون دارند، بر کشور مسلط هستند و طیف بزرگی از راهحلها در مقابل آنها هست. با این حال مجموع شرایط ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی هیچ شانسی برای خروج از بنبست برای جمهوری اسلامی باقی نگذاشته است. جمهوری اسلامی یا باید در افق یک سال آینده سطح تنش را افزایش دهد، مثل ماجرای زدن پهپاد، حمله به کشتیها در خلیج فارس تا به بهانه افزایش سطح بحران بتواند از جهان غرب امیتازی بگیرد، یا به یک نوع آشتی با دنیا و مردم برسد. یعنی همان پیشنهادی که حسن روحانی دو هفته پیش دربارهاش صحبت کرد و گفت باید برای آن رفراندم بگذاریم. اما در افق یک سال آینده نشانهای از تفوق گرایش مسالمتآمیز به چشم نمیخورد.
اعتراضات معیشتی میتواند مستقرترین حکومتها را به زیر بکشد
مهدی مهدویآزاد معتقد است که شورش، تظاهرات و اعتراض حتی اگر اکثریت مردم را دربرگیرد، به خودی خود منجر به سقوط حکومت نمیشود. او میگوید: «ما با یک حکومت مستقر مانند سوریه روبرو هستیم. فقط کافی است که ساختمانهای مرکزی قدرت مانند مجلس و رهبری و ریاست جمهوری بتواند از خود حفاظت کند، حتی اگر تمام کشور در دست معترضان باشد، باز آن حکومت از نظر قانونی و حقوق بینالملل مستقر محسوب میشود.
آن چیزی که باعث تغییر میشود، جمع شدن اعتراضات، هدفمند شدن آنها پیدا کردن رهبری و پیدا کردن یک گفتمان مشخص با هدف گرفتن یک امتیاز مشخص است. این خواست میتواند تغییر حاکمیت باشد، رفراندم باشد، سرنگونی باشد. مادام که اعتراضات در ایران چنین شکلی پیدا نکرده یعنی معترضان یک خواست مشخص ندارند و صداها روی هم جمع نشدهاند، به تغییرات وسیع در ایران منجر نخواهد شد.
اما یک نکته در مورد اعتراضات معیشتی بسیار مهم است؛ پیامد این اعتراضات غیرقابل پیشبینی هستند. سودان یک نمونه قابل توجه است. اعتراضها به افزایش قیمت نان ظرف چند هفته به برکناری عمرالبشیر منجر شد. اعتراضات معیشتی میتواند به سرعت نو گسترش پیدا کنند و حتی مستقرترین حکومتها را به زیر بکشد. در این نوع از اعتراضها ممکن است همه معادلات به سرعت بهم بریزند.»
وضع نظام از وضع مردم خرابتر است
حسن شریعتمداری، دبیرکل “شورای مدیریت گذار”، تشکلی که خواهان گذار بدون قید و شرط از جمهوری اسلامی است به دویچهوله فارسی میگوید:
«اگر مردم استقامت کنند و دولت را وادار به عقبنشینی کند، این بار کل نظام را به عقب نشینی وادار کردهاند. احساس عمومی این خواهد بود که آقای خامنهای را شکست دادهاند و این اعتماد به نفس بزرگی برای مردم به وجود میآورد. اگر هم نتوانند استقامت کنند و دستور سرکوب به قدری قوی باشد که آنها به خواستهای خود نرسند، در حقیقت مقدمهای باری خیزیشهای بعدی خواهد بود برای این که امر معیشت مردم شوخی نیست.
بنابراین این نظام علیرغم تمام تمهیداتی که در پیش گرفته، دیر یا زود رفتنی است. مردم این را حس کردهاند و راه خود را ادامه خواهند داد.»
حسن شریعتمداری در مقابل نمونههایی مانند ونزوئلا یا سوریه که علیرغم اعتراضات گسترده و نارضایتی شدید عمومی همچنان به بقاء خود ادامه دادند به نمونههای جنبشهای موفق اشاره میکند و میگوید:
«نمونههایی مانند اوکراین و تونس هم وجود دارد و نباید فقط نمونههای شکست خورده را برجسته کنیم. مهم دیدن مسائل در یک فاز تاریخی است. از ۱۹۷۲ تا کنون بیش از ۱۲۰ دیکتاتوری در دنیا با خیزش مردم در خیابانها که نظامشان به تاریخ سپرده شده است. جمهوری اسلامی هم یک استثناء نیست.
دغدغه بخش بزرگی از مردم ایران این است که فروپاشی سیاسی نباید به فروپاشی اجتماعی منجر شود. آنها خواهان گذار مسالمتآمیز هستند و اعتراضات باید مدیریت بشود. نکته مهم در مورد ایران این است که نخبگان جامعه به فکر ایجاد یک مدیریت گذار افتادهاند و آن را به وجود آوردهاند و در صدد وصل آن به جامعه ایران هستند. این کار طول خواهد کشید. ولی این وضع را با کشورهایی مانند سوریه و لبنان و عراق به کلی متفاوت میکند.»
نزدیکی به کارمندان دولت
حسن شریعتمداری معقتد است که اعتراضهای با فواصل مختلف ادامه پیدا میکند و اضافه میکند: «مردم نیاز به تجدید قوا دارند و نمیتوانند دائم در خیابان باشند. ولی این اعتراضها ادامه پیدا خواهند کرد، تکرار خواهند شد، همگانی میشوند و نظام را به تمکین وادار خواهند کرد. ما نمونههایی مانند لهستان را داریم که فاز فروپاشی حکومت هشت سال طول کشید. این چیزی نیست که امروز به فردا انجام شود.»
حسن شریعتمداری میگوید:
«رهنمود “شورای مدیریت گذار” به مردم ایران این است که به سوی گسترش اعتصابات و اعتراضات بروند. به کارمندان دولت نزدیک شوند و آنها را هم به نرفتن سر کار تشویق کنند. به باور او وضع مردم خراب است اما وضع نظام خرابتر از مردم است و حتی نمیتواند هزینه ابواب جمعی خود را بدهد. بنابراین این فقط مردم نیستند که در بنبست هستند. نظام در بنبست به مراتب شدیدتری است. ما از نیروهای انتظامی و نیروهایی که تاکنون وظیفه سرکوب داشتند میخواهیم که مردم را سرکوب نکنند، در کنار مردم باشند و آینده خود را نجات دهند تا بتوانند در آینده نه چندان دور به این افتخار کنند که در کنار مردم بودهاند و در دادگاه متهمان ننشینند. او معتقد است که دستور خامنهای برای سرکوب جدی گرفته نخواهد شد و سپاه میداند که احتیاج به این مردم دارد. بدنه سپاه با مردم است و رهبری سپاه از این که بدنه آن به مردم بپیوندد میترسد.»
درهای دو سه جهنم دیگر در مقابل مردم ایران باز خواهد شد
فرزانه روستایی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسایل ایران از سوئد به دویچهوله فارسی میگوید:
«بحران خیلی جدی است و این را خود نظام هم میداند. اوضاع از دیماه ۹۶ به مراتب بدتر شده است. اعتراض به بنزین، اعتراض به این است مردم حتی نان شب نخواهند داشت و حکومت هیچ راهحلی هم برای آن ندارد. چون خود آنها همه درها را در منطقه و در دنیا بر روی خود بستهاند. آنها به نمایندگی از طرف مردم ایران هیچ راهی برای خروج از بحران نگذاشتهاند. در نتیجه مجبورند همین خط را با همه خطرات آن ادامه دهند. ممکن است اوضاع بدتر از این شود ولی حکومت تصمیم خود را گرفتهو پلی برای برگشت نگذاشته است.
کشور به لحاظ اقتصادی غیرقابل اداره شده است. وقتی دولت در این شرایط قیمت بنزین را سه برابر میکند معنایش یک سقوط آزاد برای اقتصاد ایران است.
اما این تظاهرات رهبری و تشکیلات ندارد و جمهوری اسلامی نیز تجربه سکوت و هضم بحران را دارد. ما بحران اتوبوسرانها و کامیوندارها را داشتیم. اینها با سکوت تماشا کردند و کامیوندارها پس از مدتی مجبور شدند سر کار خود بازگردند. در اعتراض نیشکر هفت و تپه و سایر نقاط هم شاهد همین روال بودیم. حکومت به شکل محدود سرکوب کرد و صبر کرد تا مردم خسته شوند و دوباره ساکت شوند.
جمهوری اسلامی یا باید مسلسل بگذارد و مردم را مانند سوریه یا لیبی درو کند. یا به همین روش یک یا دو ماه صبر کند. بخش کوچکی از پولهایی که جمع کردهرا خرج مردم کند تا پیچ بحران را کمی پایین آورد. البته میزان تنش در ایران بالا خواهد رفت. ولی بحران هم در سطح بالاتری به ثبات میرسد. این وضعیت ممکن است دو سال ادامه داشته باشد.
جمهوری اسلامی با غیرشرافتمندانهترین شیوه اما به آرامی مردم را سرکوب میکند و مردم هم کم کم آرام میشوند. این نشان میدهد که ما داریم به سمت ونزوئلایی شدن میرویم. بحران پیچیدهتر و غیرقابل حلتر میشود. این یک جهنم واقعی است. درهای دو سه جهنم دیگر بر روی مردم ایران باز خواهد شد.»
منبع: DW