اخبار ایران

زمین ایران دیگر آرام نیست

سهیلا. ش. خبرگزاری اف سی ان ان:اینجا ایران است. آرام بگیر سرزمین من. می دانم از آدم ها دلت گرفته و می خواهی زمین و زمان را بهم بزنی. ظلم و جنایت و بی عدالتی آسمان را تیره کرده و اندرونت را ناآرام، اما بدان که بی مهری انسان هایی که خدا را در میان میله های فلزی و ضریح های طلایی گم کرده اند، پایان خواهد گرفت. پس آرام بگیر. می بینی که ناآرامی ات تر و خشک را با هم می سوزاند. دردناک است ای زمین که در ناآرامی ات، نادانسته و ناخواسته، فقیران و مستضعفان را قربانی می کنی.

روی سخن با زمین کرمانشاه است که یکشنبه شب این هفته لرزید و شمار زیادی از هموطنانمان را عزادار کرد.آمار کشته ها تا حالا به بیش از ۴۰۰ نفر رسیده و مجروحان هم بیش از ۲۰۰۰ نفرند.

۱۲ هزار واحد مسکونی روستایی و شهری صد در صد تخریب شده و ۱۵ هزار واحد هم دیگر قابل سکونت نیستند. البته اغلب روستاها به دلیل تخریب های صد در صدی دیگر هیچ امنیتی ندارند. حتی پادگان های ارتشی و سرپناه های ارتشیان مستقر در مرز هم استحکام لازم را نداشته و شمار زیادی قربانی گرفته اند.

مردم بی سرپناه و آواره اند. نه نانی و آبی برای خوردن دارند و نه روپوشی برای گرم شدن. از مکانی امن برای پناه گرفتن در شب هم خبری نیست. عزاداران بر سر و صورت می کوبند و حاضر نیستند آوارها را رها کنند. نیروهای امدادی اندک از مردم خواسته اند محدوده خانه های فروریخته را تخلیه کنند تا عملیات با سرعت انجام شود. اما محدود بودن امکانات امدادی و نبود مدیریت لازم اعتماد کافی را به مردم نمی دهد. عزیزانشان شاید هنوز زیر آوار باشند و در آخرین نفس ها چشم انتظار مددرسانی.

شماری از کشته ها و مجروحان سرپل زهاب ساکنان خانه های مسکن مهر هستند. آنان تا دوسال پیش به شوق خانه دار شدن کلید این واحدها را تحویل گرفتند و به مقامات دولتی متولی طرح مسکن مهر اعتماد کردند.

اما امروز که این خانه های تازه ساز بیش از ۸۰ درصد خسارت دیده و قربانی گرفته اند، همان مقامات بدون هیچ ابایی می گویند که مسکن مهر سرپل زهاب روی گسل قرار داشته است.

اینجا ایران است و کسانی که به وعده داشتن سرپناه ارزان قیمت دولت دلخوش کردند، خانه بر سرشان فرو ریخت.چون رژیم جمهوری اسلامی حقی برایشان قایل نبود. آنان به دلیل کم درآمد بودن محکوم شدند در خانه هایی ساکن باشند که از کمترین استاندارد مکان یابی زمین و ساخت و ساز بی بهره بود.

آرام بگیر سرزمین من.همه خانواده های عزادار کرمانشاه امروز شکرگزار خداوند هستند. اگر زمین در ساعات باز بودن مدارس لرزیده بود شاید هیچ کودک و نوجوانی به خانه نمی رسید. چون آنان محکوم بودند در مدرسه هایی دانش بیاموزند که حالا بین ۲۰ تا ۱۰۰ درصد تخریب شده اند.باز هم شکرگذار هستند که در نیمه های شب زمین نلرزید. چون در ساعت های ابتدایی شب هنوز خیلی ها از سرکار به خانه برنگشته بودند.

اینجا ایران است. سرزمینی که ۸۰ درصد شهرهای آن با خطر جدی زلزله روبروست و مردم هر ۱۰ سال یکبار زلزله های بالای ۷ ریشتر را تجربه می کنند.هر بار هم قربانیان زمین لرزه کسانی هستند که سرپناه امن ندارند و خانه هایشان از حداقل ایمنی هم برخوردار نیست. مقامات دولتی هیچ تدبیری ندارند و همچنان به دادن شعار اکتفا می کنند.

مقامات جمهوری اسلامی در محتاطانه ترین آماری که به تازگی اعلام کرده اند، بیش از ۳۰ درصد مدارس کشور را در برابر زلزله آسیب پذیر می دانند. یعنی حدود ۱۰ هزار کلاس درس. به بیانی حدود چهار و نیم میلیون کودک و نوجوان ایرانی زیر سقف هایی نا امن می نشینند و درس می خوانند.برای رفع این دغدغه ۶ هزار میلیارد تومان اعتبار لازم است که رژیم قدرت تامین آن را ندارد.

بیش از یک سوم جمعیت کشورمان هم در بافت فرسوده شهری زندگی می کنند که در برابر زلزله بیش از ۵ ریشتر هیچ امنیتی ندارد.

شرایط برای جمعیت بیش از ۲۰ میلیون روستایی کشور هم چندان خوشایند نیست. چرا که تنها ۴۲ درصد خانه های روستایی در برابر زلزله مقاوم سازی شده  و مابقی به دلیل ناتوانی روستاییان در بازپرداخت تسهیلات بانکی یا تامین وثیقه به حال خود رها شده اند.

اینجا ایران است و مقامات جمهوری اسلامی فرصت و توانی برای حفظ جان مردم این سرزمین در برابر لرزه های زمین ندارند. چون مجبورند بودجه حزب الله لبنان را تامین کنند و در آن کشور جاده و خانه و مدرسه بسازند و پارک احداث کنند. عتبات عالیات عراق هم باید مدام بازسازی شوند و ضریح های طلاکاری شده داشته باشند.حفظ قدرت در دستان کسانی مانند اسد در سوریه هم نیازمند اعتبارات کلان است که مقامات جمهوری اسلامی باید تامین کنند.

یک قلم از این بارهایی که بر دوش این مقامات سنگینی می کند اعتبار بازسازی عتبات عالیات در عراق است که متعهد شده اند در طول ۶ سال آینده رقمی معادل ۳ هزار میلیارد تومان را به این منظور اختصاص دهند.یعنی یک دوم اعتبار مورد نیاز برای مقاوم سازی کل کلاس های فرسوده کشورمان.

یک قلم دیگر هم تامین بودجه حزب الله لبنان است که بنا به گمانه زنی یک روزنامه فرانسوی سالانه بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ میلیون دلار است.

اینجا ایران است و مردم در زمینی که گریبان چاک کرده تا ظلم را ببلعد همچنان می لرزند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO