اخبار ایران

نقش مهم فعالان و تشکل‌های مدنی مستقل در استمرار مطالبه‌گری و آثار شکستن سکوت

فریاد دادخواهی و مطالبه‌گری شهروندانی که حقوق‌شان پایمال می‌شود چگونه به گوش حاکمیت می‌رسد؟ چگونه در سایه کمتر شدن اعتماد هر روزه مردم به احزاب و تشکیلات سیاسی، شعله حق‌طلبی و دادخواهی بیدار نگه داشته می‌شود؟ آنها که در برابر ظلم آشکار بر مردم از سوی حاکمیت، سکوت را ارجح نمی‌دانند چه سرنوشتی دارند؟

آیا می‌توان با توجه به سابقه حاکمیت در برخورد با دادخواهان و تشکل‌های مستقل، امکانی برای رسیدن به خواسته‌های معترضان و منتقدان تصور کرد؟ هرچند تداوم اعتراض و ساکت نماندن در برابر ظلم، تبعات بی‌شماری برای معترضان و منتقدان دارد، اما گسترش بی‌عدالتی و تضییع حقوق شهروندان چنان شدت گرفته که نه برای تشکل‌های مستقل و نه برای بسیاری از افراد، تحمل سکوت، ممکن نیست.

 

فریاد دادخواهی فعالان و کنشگران زیر سایه جبر سکوت 

روند حاکمیت در سرکوب و اعمال فشار امنیتی و قضایی بر فعالان مدنی و کنشگران مستقل در ایران، سالیان سال است که به شیوه‌ها و روش‌های مختلف تداوم دارد؛ از بازداشت‌های خودسرانه تا سخت‌تر کردن هرچه بیشتر شرایط فعالیت برای وکلا و فعالان مستقل مدنی. با وجود این موانع، فعالان مدنی و وکلای حقوق بشری در ایران همواره برای  بیدار نگه داشتن صدای مطالبه‌گری و دادخواهی و دفاع از حقوق ضایع شده مردم، تلاش کرده‌اند و بسیاری از آنها با وجود آگاهی از امکان برخوردهای بیشتر امنیتی و قضایی، ساکت ننشستند و در هر فرصتی صدای کسانی بودند که برای مطالبه حقوق خود هیچ امکانی ندارند.

این شکل از مطالبه‌گری را به‌خصوص می‌توان در شکل کنشگری فعالان مدنی و حقوق بشری مشاهده کرد که چه در طول دوران حبس و چه در زمان‌هایی که به مرخصی اعزام شده‌اند، دست از فعالیت نمی‌کشند و به هر راه و روش ممکنی، به شفاف شدن حقیقت و عیان شدن ظلم و تبعیض و موارد نقض حقوق بشر کمک می‌کنند.

چندی پیش سپیده قلیان، فعال مدنی که در دوران مرخصی از زندان به سر می‌برد، در صفحه اینستاگرام خود از شرایط اسف‌بار بند زنان زندان مرکزی بوشهر و از شکنجه‌ها، بدرفتاری‌ها و شرایط نگهداری زنان زندانی نوشت. پس از انتشار این گزارش، اداره کل زندان‌های استان بوشهر از سپیده قلیان شکایت کرد و شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب بوشهر خانم قلیان را به اتهام «نشر اکاذیب رایانه‌ای و فعالیت تبلیغی علیه نظام» احضار کرد.

در ماه‌های گذشته نیز نرگس محمدی که به تازگی از زندان آزاد شده است و به کرات درباره موارد بسیار نقض حقوق زندانیان گفته و نوشته است.

در کنار این فعالان که هیچ‌گاه حاضر به سکوت نشدند و بر ادامه مسیر خود در مطالبه‌گری و دادخواهی اصرار ورزیده‌اند، نباید به نقش مهم برخی فعالان مدنی کم‌تر شناخته شده بی‌اعتنا بود. کسانی که به دلیل حمایت از فعالان مدنی و دادخواهان و یا اطلاع رسانی درباره آنها با مشکلات فراوانی در زندگی معمولی خود روبرو شده‌اند. افرادی که با آگاهی از هزینه بالای استمرار در دادخواهی همچنان از هر طریق ممکن در رساندن صدای مظلومان دریغ نمی‌کنند.

 

بازداشت و حذف؛ هزینه آنها که ساکت نماندند

فاصله گرفتن هرچه بیشتر احزاب سیاسی و روند سیاست‌گذاری آنها با خواست و مطالبات اکثریتی در جامعه، به تدریج باعث کم‌رنگ شدن نقش این احزاب سیاسی در پیشبرد صدای دادخواهی و مطالبه‌گری شد. اتفاقی که به‌خصوص از سال‌های میانی دهه ۹۰ خورشیدی بیشتر از پیش نمایان شد و در شعارهای اعتراضی مردم در اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ نیز نمود داشت.

هرچند که بیدار نگه داشتن صدای اعتراضات و مطالبه‌گری در دو بستر اعتراضات صنفی و کارگری و همچنین تداوم فعالیت‌های مدنی افراد مستقل پیش می‌رود، اما در سال‌های گذشته و به‌خصوص با گسترده شدن شبکه‌های اجتماعی و امکان اطلاع‌رسانی، برخی از چهره‌های شناخته شده در عرصه‌های مختلف هنری و یا ورزشی و علمی با موضع‌گیری علیه سرکوب و تضییع حقوق شهروندان، همراهی با دادخواهان و مطالبه‌گران اجتماعی و مدنی را بر سکوت و چشم‌پوشی بر حقیقت ارجح دانستند. هرچند که این افراد گاه ناچار به پرداخت هزینه‌های گزاف همچون بازداشت و ممنوعیت از کار شدند.

اعمال فشارهای امنیتی و قضایی و در نهایت ممنوع‌الکار شدن برخی از این هنرمندان و چهره‌های شناخته شده یا به تعبیری به حاشیه راندن آنها، در سال‌های گذشته روندی تکراری از سوی حاکمیت بوده است.

جعفر پناهی، کارگردان شناخته شده ایرانی، در جریان اعتراضات سراسری ۱۳۸۸، به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، به ۶ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از فیلم‌سازی، ۲۰ سال محرومیت از فیلم‌نامه‌نویسی، ۲۰ سال ممنوع‌الخروجی از ایران و ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانه‌ها و مطبوعات داخلی و خارجی، محکوم شد.

محمد رسول‌اف، کارگردان سینما نیز که به همراه جعفر پناهی مشغول ساخت فیلمی درباره انتخابات سال ۱۳۸۸ بود، بازداشت و به حبس محکوم شد. جدای از این دو کارگردان، چهره‌های دیگری از میان هنرمندان نیز در سال ۱۳۸۸ و در حمایت از اعتراضات مردمی ساکت ننشستند و به طرق مختلف همبستگی خود با مردم معترض و مخالفت با سیاست سرکوب و برخوردهای قهری حاکمیت را اعلام کردند.

پگاه آهنگرانی، بازیگر سینما، هم یکی دیگر از هنرمندانی بود که به دلیل شرکت در اعتراضات سال ۱۳۸۸ بازداشت و مدتی در زندان بود.

در همان سال‌ها رامین پرچمی بازیگر سینما و تلویزیون که در اعتراضات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در تهران دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. در ۳۱ فروردین ۱۳۹۰ اعلام شد که پرچمی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمع غیرقانونی، فیلمبرداری و اخلال در نظم عمومی به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شده‌است.

نمونه‌های چنین برخوردهایی با هنرمندان و چهره‌های شناخته شده در سال‌های بعد نیز ادامه داشت؛ نوشین جعفری، عکاس حوزهٔ سینما و تئاتر، به اتهام برگزاری نمایشگاه عکس با هدف پشتیبانی از دختران قربانی اسیدپاشی و نیز توهین به مقدسات، زندانی شد.

برخوردهای قضایی با هنرمندانی که برابر ظلم و تبعیض ساکت نمانده‌اند تنها روش حاکمیت در مواجهه با هنرمندان نیست؛ تشدید سخت‌گیری‌ها برای فعالیت هنرمندان و زمینه‌سازی حذف تدریجی آنان از فضای حرفه‌شان یکی دیگر از روش‌های حاکمیت است. پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ رخشان بنی اعتماد، کارگردان نام آشنای سینما به همراه دخترش باران کوثری در جشن خانه سینما با شال و نمادهای سبز رنگ روی سن آمدند. چندی بعد هم در جمع مادران داغدار «پارک لاله» نیز حاضر شد. این فعالیت‌ها باعث شد که مسئولان وقت سینمایی کشور تا سال‌ها با سنگ‌اندازی‌های فراوان شرایط ساخت فیلم را برای رخشان بنی اعتماد دشوار کنند.

فاطمه معتمدآریا، بازیگر مطرح سینما و تلویزیون هم تنها چند ماه پس از انتخابات سال ۸۸، به دلیل دیدار از خانواده سهراب اعرابی، از کشته شدگان اعتراضات سال ۸۸ و حمایت از جنبش سبز در مصاحبه‌های پس از انتخابات، به دادسرای زندان اوین احضار و به جریمه نقدی محکوم شد. در آن سال‌ها محدودیت‌های زیادی برای فعالیت خانم معتمدآریا ایجاد شد.

می‌توان گفت که پس از اعتراضات دی‌ماه سال ۱۳۹۶ اعتراض هنرمندان و چهره‌های شناخته شده میان مردم شکل تازه‌ای به خود گرفت؛ ضعف شدید نیروهای سیاسی در بازی کردن نقش میانجی میان مردم و حاکمیت، جایگاه هنرمندان را در مواجهه با تبعیض بیشتر از قبل با اهمیت‌تر کرد.

پس از اعتراضات سال ۹۶ تعداد زیادی از هنرمندان در فضای مجازی نسبت به برخوردهای قهری حاکمیت با مردم معترض واکنش نشان دادند. از جمله بازیگرانی چون ترانه علیدوستی، مهناز افشار، حمید جبلی، هدیه تهرانی، حمید فرخ‌نژاد، نوید محمدزاده، فرهاد اصلانی، محسن تنابنده، هومن سیدی، پرستو صالحی، پریناز ایزدیار و کارگردانانی چون تهمینه میلانی، جعفر پناهی، حسن فتحی و اصغر فرهادی.

با وجود گسترش شبکه‌های اجتماعی و البته تشدید بحران‌های بسیار در سال‌های اخیر، حساسیت جامعه و البته حاکمیت نسبت به واکنش‌های نقادانه و اعتراضی هنرمندان و همراهی آنان با صدای دادخواهی و اعتراض مردم بیشتر شد؛ کشتار و سرکوب خشن مردم در آبان‌۹۸ و بعد از آن سرنگونی هواپیمای مسافری اوکراینی، مهم‌ترین وقایعی بود که واکنش اعتراضی و انتقادی برخی هنرمندان را برانگیخت.

چند روز پس از پایان اعتراضات گسترده آبان‌۹۸ بیانیه‌ای از سوی جمعی از هنرمندان سرشناس ایرانی منتشر شد. در ابتدای این بیانیه خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی آمده بود: «با مردم چه می‌کنید؟ کدام روزن را برای شنیدن صدای مردم باز گذاشته‌اید؟ کدام تجمع اعتراضیِ مردم را تاب آورده‌اید؟ کدام حزب و تشکیلاتی که بتواند بیانگر خواست‌های مردم باشد را باقی گذاشته‌اید؟ هم‌چنان برآنید تا با خشونت، مردم را از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و بدیهی‌ترین نیازهای شهروندی‌شان محروم کنید؟»

هنرمندانی چون حسین علیزاده، کیهان کلهر، بهمن فرمان آرا و لیلی گلستان از جمله امضا کنندگان این بیانیه آنلاین بودند. بیانیه‌ای که در صفحات شخصی این افراد نیز منتشر شد.

مراسم سیزدهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران سال ۱۳۹۸ در حالی برگزار شد که برندگان این جشن جوایز خود را به قربانیان اعتراض‌های آبان و هواپیمای اوکراینی اختصاص دادند.

همایون غنی‌زاده در جریان این مراسم هنگام دریافت جایزه خود از هنرمندان خواست که درباره «کشتار ۹۸» سکوت نکنند. غنی‌زاده جایزه‌اش را به پویا بختیاری از کشته‌شدگان اعتراضات آبان ۹۸ تقدیم کرد. همایون غنی‌زاده در آن مراسم گفته بود که سکوت درباره فجایعی مثل آبان ۹۸ «قباحت» دارد.

به تعبیری می‌توان گفت که در فضای مطالبه‌گری و دادخواهی امروز ایران، این افراد و تشکل‌های مستقل هستند که کم‌اثر بودن و ناکارآمد بودن  احزاب سیاسی را در زنده نگه داشتن صدای دادخواهی و مطالبه‌گری جبران می‌کنند و در تلاش مداوند که شعله اعتراض و فریاد حق‌خواهی شهروندان را روشن نگه دارند.

 

همسویی و پشتیبانی تشکل‌ها و صنوف مستقل مدنی در مطالبه‌گری و حق‌خواهی

گسترش اعتراضات در میان اقشار مختلف جامعه و بی‌اعتماد شدن هر روزه مردم به سیاست‌های کلان حاکمیت در شنیدن صدای مردم و تامین خواست و مطالبات آنان، روند و شیوه اعتراضات صنفی و کارگری را در ایران دستخوش تغییرات بسیاری کرده است. تشدید بحران‌های معیشتی و بیشتر شدن مصائب و مشکلات قشر وسیعی از جامعه باعث شده است که بخش بزرگ‌تری از جامعه در صنوف مختلف با اعتراضات صنفی همراه شوند.

هرچند موانع کار تشکیلاتی مستقل در ایران همواره با دشواری‌های بسیاری همراه بوده است اما در همین چند سال‌ گذشته می‌توان نمونه‌هایی از تداوم اعتراض و اعتصاب در میان کارگران و معلمان سراسر کشور سراغ گرفت که نشان می‌دهد چگونه دامنه این اعتراضات صنفی و مستقل بدون هیچ وابستگی سیاسی به حزب و یا جریان خاصی در کشور، برای پیشبرد خواسته‌های خود مصمم بوده‌اند.

اعتراضات پیوسته کارگران هفت تپه که در نهایت باعث خلع ید مالک این کارخانه بزرگ شد، یکی از مهمترین نمونه‌های اعتراضات کارگری برآمده از کار هماهنگ و تشکیلاتی مستقل است که به تعبیری الگوی بسیاری از اعتراضات دیگر کارگری در کشور هم بود. اعتصابات کارگران نفت به شهرهای مختلف ایران رسید و طی آن خیل عظیمی از کارگران در اعتراض به شرایط خود دست از کار کشیدند. اخیرا هم اعتراضات پیوسته معلمان در سراسر کشور و اعلام مهیا شدن برای اعتصابات سراسری در آینده نزدیک، شکل دیگری از اعتراضات برآمده از تشکل‌های مستقل مدنی را به عرصه آورده است.

جدای از تداوم و استمرار تشکل‌های مستقل مدنی و صنفی برای ادامه فعالیت در مسیر مطالبه‌گری، حمایت این تشکل‌ها از فعالیت‌های یکدیگر هم نشان‌دهنده هم‌سویی و پشتیبانی این جریان‌ها از هم و بیانگر خواست همه آنها برای حفظ استقلال و تعهد به مطالبات و خواست‌های اساسی و مشترک است.

مثال‌های بسیاری در جریان اعتراضات و اعتصابات گروهای مختلف کارگری و صنفی به چشم می‌خورد که در آن تشکل‌های مختلف با اعلام رسمی حمایت از اعتراضات و اعتصابات صنوف و اقشار دیگر پشتیبانی و حمایت خود از تلاش برای مطالبه‌گری را نشان دادند.

یک روز پس از تجمعات اخیر معلمان در استان گیلان، عزیز قاسم‌زاده عضو کانون صنفی معلمان این استان، در حالی که مشغول یک مصاحبه زنده تصویری بود در منزل خود بازداشت شد. بعد از این بازداشت غیرقانونی بود که سندیکای شرکت اتوبوس‌رانی تهران و همین‌طور سندیکای کارگران شرکت هفت‌تپه در حمایت از عزیز قاسم‌زاده، بیانیه‌ای صادر کردند و در آن تهدید، بازداشت‌ و زندانی کردن فعالان صنفی معلمان را محکوم کردند.

وجود موارد بی‌شمار از افرادی که در حوزه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی و هنری برابر ظلم روا شده و تضییع آشکار حقوق بشر در ایران ساکت نمانده‌اند، گویای این نکته است که عصر کنونی مبارزه و اعتراض علیه وضع موجود، عصر افراد و تشکل‌های مستقلی‌ست که بدون وابستگی به جریان‌های سیاسی موجود همواره بر مطالبه‌گری و حق‌خواهی اصرار می‌ورزند.

 

منبع: کمپین حقوق بشر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO