بحران کم آبی در ایران؛ انتقال آب، کشاورزی غیراصولی، و صنایع آببر سرزمین کهن را خشکانده است
کوروش آلادین – با جست وجوی عبارت «بحران کمآبی» در صفحههای اجتماعی یا خبرگزاریها میتوان صدها خبر در مورد کمبود و بحران آب در نقاط مختلف ایران یافت؛ از استانهای پر بارانی چون گلستان و مازندران گرفته تا نواحی خشک و بیابانی مانند سیستان و بلوچستان. مقامات معمولا ریشه این بحران را میزان بارندگی و خشکسالی میدانند. اما همزمان در طول این سالها، بارها خبر سیل بر اثر بارندگیهای شدید نیز منتشر شده است.
با این که ایران در منطقه نیمه خشک جهان واقع شده است، اما نیاکان ما هزاران سال با مدیریت درست، نه تنها توانستند زندگی روزمره خود را اداره کنند، که گاه در دل بیابان مجموعههایی چون «باغ شازده ماهان» را بنا کردند؛ باغی سر سبز با فوارههای طبیعی.
ایرانیان حتی در مدیریت آبهای زیرزمینی هم پیشگام بودند و با اختراع قنات، توانستند در دل بیابان هم به آبادانی بپردازند، به گونه ای که «پولیبیوس» یونانی در قرن دوم پیش از میلاد در وصف قناتی در صحرا میگوید: «ایرانیان به صورت مرموزی آب را به سطح زمین میرسانند.»
اما چگونه شد که زاینده رود، این شاهرگ «نصف جهان»، در این سالها خشکید؟
- انتقال آب و کشاورزی
در دهه هفتاد، و ریاست جمهوری محمد خاتمی طرح انتقال آب زاینده رود به استان یزد اجرایی شد. سال ۱۳۷۹ زاینده رود برای نخستین بار در عمر خود خشکسالی را تجربه کرد. سپس پروژه انتقال آب به شهرهای دیگر چون کاشان نیز گسترش یافت؛ پروژهای که همچنان با حفر تونلهای جدید در حال گسترش است. اما کار به همینجا هم ختم نشد. گسترش کشاورزیهای غیر کارشناسانه با تشویق دولت باعث حفر چاههای مختلف و متعدد شد.
مرحوم پرویز کردوانی، کویرشناس برجسته ایرانی، معتقد بود «حفر چاه به جای قنات سبب کاهش شدید سطح آبهای زیر زمینی، نشست زمین و شوری آب میشود.» ولی به جای بهره بردن از سابقه گذشتگان، اصرار بر حفر چاه – چاههای مجاز و بعضا غیر مجاز – ادامه یافت.
در کنار این اشتباهات، پرورش محصولات کشاورزی نامناسب نیز مزید بر علت شد. به طور مثال در فلاورجان با میانگین بارش کمتر از ۲۴۰ میلی متر اقدام به کشت برنج کردند. این در حالی است که طبق مصوبه جهاد کشاورزی استانهایی با بارش کمتر از ۸۰۰ میلی متر اجازه کشت برنج را ندارند.
- صنایع آببر
در کنار کشاورزیهای غیراصولی، مکانیابی و گسترش کارخانجات و شهرکهای صنعتی و به تبع آن شهرک های مسکونی نیز دلیل دیگری بر ایجاد بحران آب شد.
به طور مثال محمود حسینی که در سالهای ۸۱ تا ۸۴ استاندار اصفهان بود، به روزنامه همشهری گفت: «۶۸ درصد فولاد کشور، که یک صنعت آببر و آلاینده است، در اصفهان تولید میشود. در سالهای اخیر ذوب آهن، صنعت فولاد، و پالایشگاه فازهای توسعه خود را به صورت گسترده اجرایی کرده اند که توسعه آنها مستلزم مصرف آب بیشتر است.»
فقدان نگاه کارشناسی باعث گردید که آب شرب، صرف کشاورزی و صنایع شود و محیط زیست و طبیعت را به کام نابودی بکشاند.
- مرگ زاینده رود ، مرگ مرکز ایران
خشک شدن زاینده رود نه تنها باعث اعتراض مردم شهر و بیکاری کشاورزان شده است، که آسیبهای زیست محیط غیر قابل جبرانی به همراه دارد. سرانجام سفر زاینده رود، نگین کویر، یعنی «باتلاق گاوخونی» است که حالا در حال خشک شدن است.
خشکی این باتلاق علاوه بر آثار فاجعهبار اکوسیستمی، باعث ایجاد ریزگردهایی میشود که حتی مناطقی چون تهران و فارس و لرستان را غیر قابل سکونت خواهد کرد.
اما این رفتارهای غیرکارشناسانه تنها منحصر به زاینده رود نیست، بلکه میتوان همین الگوها را در خوزستان، گیلان، و دیگر نقاط ایران نیز مشاهده کرد.
- راه حل کوتاه مدت!
بحران آب در فلات ایران، که به گفته مقامات دولتی کوچ اجباری میلیونها تن را در پی خواهد داشت، سالها است زندگی مردم ایران، از جمله کشاورزان استان اصفهان، را تحت تأثیر قرار داده است. اما ظاهرا نه تنها راهحل بلندمدت موثری برای معکوس کردن این روند ارائه نشده است، بلکه راهحلهای کوتاهمدت نیز نه علمی هستند و نه امکانپذیر.
همشهری آنلاین ۱۵ مهر نوشت حسین میرزایی، نماینده اصفهان، در مجلس گفته است: «به نظر میرسد راه حل کوتاه مدت معضل آب زاینده رود، توسل به معصومین و نماز باران است.»
منبع: صدای آمریکا