این مقدمه نامه سرگشاده نرگس محمدی، فعال شناخته شده حقوق بشر خطاب به انجمن جهانی قلم است که با حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی، پس از تجمیع احکام صادر شده به ۱۰ سال زندان محکوم است. او در حال حاضر دوران محکومیت قبلی پنج ساله خود را میگذراند.
- این نامه را از بند زنان زندان اوین مینویسم. از میان ٢۵ زن زندانی که زنان اهل قلم و اندیشه با گرایشهای فکری و سیاسی متنوع هستند. هیچ زن تروریست و خرابکاری در میان ما نیست و اتهامهای ما جملگی به دلیل فعالیتهای سیاسی، مدنی، عقیدتی و گرایشهای فکریمان است که با احکام سنگین به تحمل زندان محکوم شدهایم. مجموع احکام ما ٢٣ زن، ١٧٧ سال است (دو نفر هنوز حکم نگرفته اند).
در این نامه، نرگس محمدی به عوارض و بیماریهایی که محصول تجربه سلول انفرادی هستند پرداخته و از این تجربهها به عنوان «شکنجه سفید» نام میبرد.
شرایط نگهداری فعالان سیاسی، مدنی و عقیدتی در سلولهای انفرادی زندانهای جمهوری اسلامی، مورد اعتراض اوست.
متن این نامه، روز پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت در اختیار کمپین حمایت از مادران زندانی قرار گرفته است: «آنچه موجب شد برای شما اهل قلم و اندیشه در جهان نامه بنویسم، بازگو کردن درد و رنجی فراتر از تحمل مجازات زندان است. زندانی که در آن برخلاف تمام زندانهای ایران، تلفنی وجود ندارد. ملاقاتها پشت شیشههای دو جداره و با گوشی انجام میشود و فقط ماهی یک بار میتوانیم ملاقات حضوری با اعضای درجه یک خانواده داشته باشیم. به جز هفتهای یک ملاقات، هیچ ارتباطی با بیرون زندان نداریم و در فاصله روزهای ملاقات در سکوت و بیخبری محض فرو میرویم.»
این زندانی سیاسی رنج و عذاب فراتر از زندان را تحمل سلولهای انفرادی در بندهای امنیتی دانسته است: «ما ٢۵ زن در مجموع ١۵٠ ماه (بیش از ١٢ سال) متحمل حبس در بندهای امنیتی شدهایم و این مجازات بسیار سنگینتر از مجازات زندان است که متاسفانه متهمان پیش از برگزاری دادگاه و انجام محاکمه در دورانی به نام تحقیقات مقدماتی متحمل میگردند و این دوران (تحقیقات مقدماتی) ممکن است از یک روز تا چند سال به طول بینجامد.»
نرگس محمدی در نامه خود از ادامه بهکارگیری سلولهای انفرادی برای اعمال فشار بر متهمان خبر داده است. این در حالیست که فعالان مدنی و حقوق بشری در طول سالهای گذشته، همواره نسبت به استفاده از این روش خشونتآمیز برای گرفتن اعتراف و اقرار از متهمان اعتراض کردهاند.
بر اساس آنچه در این نامه آمده است، همین اعترافها، مبنای احکام سنگینی قرار میگیرند که برای متهمان سیاسی و عقیدتی و فعالان مدنی صادر میشوند: «اما این تمام ماجرا نیست و درد به همینجا ختم نمی شود. بسیاری از محبوسان در سلول انفرادی، سلامت جسمی و بدتر از آن سلامت روانی خود را از دست میدهند که گاه تا پایان عمر مبتلا به این دردها میمانند.»
این زندانی سیاسی فضای سلولهای انفرادی را به یک قوطی دربسته تشبیه کرده است که متهم در آن در فضایی تیره و مبهم رها میشود و از آنچه لازمه حس و درک انسان بودن و حفظ هویت خویش است، محروم میماند: «محرومیت از هوا، صدا، نور و … به عنوان محرکهای طبیعی تا خبر، نوشتن، خواندن و … به عنوان محرکهای ذهنی.»
خانم محمدی که از سال ١٣٨٠ هجری خورشیدی تاکنون سه بار سلولهای انفرادی را تجربه کرده، نوشته است که در سال ٨٩ و به دنبال بازجوییها، در سلول انفرادی دچار حملههای عصبی پیاپی شده، در حالی که پیش از آن هرگز به چنین مشکلی دچار نبوده است.
این زندانی سیاسی در پایان نامه خود از اصحاب قلم و اندیشه که پایبند موازین انسانی و مدافع آزادی بیان هستند، خواسته است تا با ابزارهایی که در اختیار دارند، به استفاده از سلول انفرادی به عنوان شکنجه سفید اعتراض کنند تا «شاید روزی شاهد بسته شدن درهای سلول انفرادی به روی انسانهایی باشیم که گناهشان اندیشیدن، نقادی و اصلاحگری است.»