مروری بر اعتراضات مردمی پس از انقلاب اسلامی ایران؛ از مبارزه با حجاب اجباری تا مطالبات معیشتی
کوروش آلادین – اعتراضات مردمی، در سراسر دنیا امری است طبیعی، و حقی شناخته شده در منشور حقوق بشر سازمان ملل. در هر جامعه یا کشوری، ممکن است عدهای «اقلیت یا اکثریت» نسبت به یک موضوع ، قانون، و یا شرایط جامعه، اعتراض یا مطالبهای داشته باشند.
گاه این اعتراضات با خشونت و تخریب همراه است، و گاه مسالمت آمیز به پایان میرسد. اما همواره نحوه برخورد حاکمیت با این اعتراضات است که نظرها را به خود جلب میکند. معمولا در کشورهایی با حکومت دیکتاتوری، اعتراضات مردم به شدت سرکوب میشود، و در حکومتهای آزاد تا زمانی که اعتراضات به تخریب اموال عمومی و خشونت کشیده نشده، با مماشات پلیس همراه است.
با آن که اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت بر آزادی «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح» تاکید کرده است، اما در عمل و با نگاهی به تاریخچه اعتراضات در ایران، این اصل در بیشتر مواقع نادیده گرفته شده است.
- بانوان، نخستین معترضان پس از انقلاب
نخستین اعتراض مردمی در تاریخ جمهوری اسلامی، اعتراض بانوان به حجاب اجباری بود که ۲۵ روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در اسفند سال ۱۳۵۷ و همزمان با روز جهانی زن رخ داد.
این اعتراض در پی چاپ سخنرانی آیت الله روح الله خمینی به عنوان تیتر اول در «روزنامه اطلاعات» مورخ ۱۶ اسفند ۱۳۵۷ آغاز شد. در این مطلب با عنوان «نظر امام درباره حجاب» آمده بود: «الان وزارتخانهها آن طوری که برای من نقل میکنند، باز همان صورت طاغوت را دارد. در وزارتخانههای اسلامی نباید زنان لخت بیایند. زنها بروند اما باحجاب باشند.»
چاپ این مطلب با راهپیماییهای پراکندهای در موافقت و مخالفت حجاب همراه شد. صبح روز بعد، یعنی ۱۷ اسفند ماه، کارمندان زن بدون حجاب، اجازه ورود به محل کار خود را نیافتند.
همزمان در «دانشگاه تهران» تجمعی به مناسبت روز جهانی زن برگزار شد، و این تظاهرات به بیرون دانشگاه کشیده شد، اما در میانه راه با خشونت اعضای «کمیته انقلاب اسلامی» مواجه شد. مردانی که فریاد میزدند «یا روسری، یا تو سری!» به صف معترضان به حجاب اجباری، یورش بردند و حتی برای متفرق کردن معترضان به شلیک تیر هوایی نیز متوسل شدند.
روز جمعه ۱۸ اسفند این خشونتها به افراد «ضد انقلابی» نسبت داده شد و اعلام شد که مزاحمان بانوان به شدت مجازات خواهند شد.
اما در روزهای بعد نیز این وضعیت ادامه یافت. روز شنبه، بانوان «دادگستری» و «رادیو تلویزیون ملی» اجتماع کردند، که باز با خشونت و تیر هوایی همراه شد. آن روز تیتر روزنامه اطلاعات به مصاحبه سید محمود طالقانی با عنوان «در مورد حجاب، اجباری در کار نیست» مربوط بود.
این اعتراضات به حجاب اجباری در سایر شهرهای ایران نیز ادامه داشت. اما به مرور، و به خصوص پس از درگذشت طالقانی، حجاب برای بانوان اجباری شد.
- خرداد ۱۳۶۰
اعتراض خرداد سال ۶۰ با طرح عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهوری وقت، توسط «مجلس شورای اسلامی» آغاز و توسط سازمان مجاهدین خلق سازماندهی شد.
اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود نوشته که «روز یکشنبه ۱۷ خرداد، برای جلوگیری از انتشار اعلامیه بنی صدر، روزنامه های انقلاب اسلامی، میزان، آرمان ملت، مردم، و جبهه ملی به تشخیص شورای عالی قضایی موقتا تعطیل شد. معلوم شد تصمیم گرفته شده این اعلامیه از رادیو و تلویزیون هم پخش نشود… روز شنبه ۳۰ خرداد از ساعت ۴ بعد از ظهر که عدم صلاحیت بنی صدر اعلام شد، گروههای مجاهدین خلق، پیکار، رنجبران، و اقلیت فدایی برای ایجاد آشوب به خیابان آمدند و با کمیته و سپاه درگیری نظامی پیدا کردند.»
جلال منتظمی، از اعضای گروه مجاهدین، در گفتگو با بیبیسی چنین گفت: «تجمع در خیابان ولیعصر، حد فاصله طالقانی و انقلاب بود که چندین با توسط چماق به دستان مورد حمله واقع شد…»
فریبرز نعمتی، دیگر عضو گروه مجاهدین، میگوید: «وارد خیابان طالقانی که شدیم، مشخص بود رژیم از قبل برای مقابله آمادگی دارد. حمله به جمعیت، ابتدا با تهاجم موتور سوارانی چماقدار شروع شد … سپس چند مینیبوس و اتوبوس، نیروهایی را آورد که همگی به سلاح سرد و گرم مسلح بودند.»
این درگیری ها در شهرهای مختلف ایران چون اصفهان، تبریز، اهواز، بندر عباس و …به وقوع پیوست و اعلام شد که در تهران ۵۰کشته و حدود ۲۰۰ زخمی برجای گذاشت.
درگیری خرداد ۱۳۶۰ به نقل از بسیاری از تحلیلگران اتفاقی بود که تضادهای سیاسی را وارد مرحله غیرقابل بازگشت کرد.
- دهه هفتاد و آغاز جنبشهای مردمی
در آغاز دهه هفتاد شمسی، با اجرای سیاست «تعدیل اقتصادی» پس از جنگ، و افزایش نرخ تورم تا ۴۹.۴ درصد، شوک اقتصادی بزرگی بر اقتصاد ایران وارد شد. آثار این شوک اقتصادی، در سطح زندگی مردم تاثیر گذاشت و در چندین مورد مردم را به خیابانها کشید.
- مشهد
نهم خرداد سال ۱۳۷۱ تصمیم به تخریب بخشی از محله معروف به «کوی طلاب مشهد»، توسط بولدزرها، با مخالفت ساکنان خیابان «طبرسی» روبرو شد. بنا بر گزارشها، در جریان این درگیری از سوی ماموران به یک دانش آموز شلیک شد و این مقدمهای برای یک اعتراض گسترده و پرخشونت بود.
روز بعد نیروهای سپاه پاسداران به منطقه اعزام شدند و با یک سرکوب خونین، این قائله سرانجام پایان یافت. مقامهای رسمی هیچگاه آماری از مجروحان و کشته شدگان این حادثه اعلام نکردند.
- قزوین
در مرداد سال ۱۳۷۳ طرح استان شدن قزوین در مجلس رای نیاورد و باعث اعتراض مردم شد. این اعتراض با بستن جادههای استان توسط معترضان آغاز شد، و خیلی زود با دخالت نیروی انتظامی به خشونت کشیده شد.
مردم خشمگین، به چندین سینما و بانک خسارت وارد کردند و اوضاع از کنترل مقامات انتظامی خارج شد. این بار هم سپاه پاسداران با لشکر «سید الشهدا» به میدان آمد، و موج عظیمی از سرکوب مسلحانه و دستگیری به راه افتاد، و این حرکت اعتراضی به پایان رسید.
- اسلامشهر
مردم اسلامشهر که از قشر کم در آمد جامعه به حساب میآمدند، نسبت به گرانیها، بخصوص گرانی کرایه تاکسی معترض بودند. اما جرقه این حرکت، از روستای «اکبر آباد» و در اعتراض به جیرهبندی آب آغاز شد و به سرعت به سایر روستاها و شهرک رسید. مردم معترض، که پاسخی قانعکننده از فرمانداری و شهرداری نگرفته بودند، مسیر جاده ساوه به چهار دانگه را مسدود کردند.
پس از دو روز تقابل مردم و نیروی انتظامی، سرانجام لشکر ثارالله سپاه و پلیس ضد شورش وارد میدان شدند و به سرکوب این اعتراض پرداختند. یکی از شاهدان عینی ماجرا به «العربیه فارسی» در مورد این این واقعه گفته بود: «از ساعت ۷ – ۸ شب منطقه شبیه منطقه جنگی شده بود. دود حاصل از آتش زدن لاستیکها و تکیههای خون که روی زمین بود و صدای مسلسلها. از دستفروشهای چهاردانگه، خبری نبود. حتی رانندگان تاکسی خطی هم نبودند… این درگیری سه چهار روز به طول کشید و نیروهای امنیتی از آسمان و زمین به سرکوب مردم پرداختند.»
- کوی دانشگاه فصل جدید جنبش دانشجویی
بیشک در بین حوادث مختلف دهه ۷۰ خورشیدی، یکی از مهمترین حوادث در زمینه حرکتهای اعتراضی، حادثه «کوی دانشگاه» بود.
سال ۱۳۷۸ کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم، طرحی را به عنوان «اصلاحیه قانون مطبوعات» به تصویب رساند؛ قانونی که به باور برخی از روزنامهها و فعالان سیاسی سایه استبداد را بر روزنامهها میگستراند. روزنامه «سلام» سند محرمانهای از وزارت اطلاعات را با تیتر «سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» منتشر کرد.
روز ۱۷ تیر روزنامهها از تعطیلی روزنامه سلام خبر دادند. اولین تجمع در اعتراض به توقیف روزنامه سلام ساعت ۹ شب در برابر خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران شکل گرفت و بعد از چند ساعت به شکل مسالمت آمیز پایان یافت.
اما بامداد ۱۸ تیر «لباس شخصیها» به همران برخی ماموران امنیتی به کوی دانشگاه حمله کرده و به ضرب و شتم و بازداشت عده ای از دانشجویان پرداختند.
این یورش، آغازگر چندین روز اعتراضهای سراسری دانشجویان و مردم در بسیاری از شهرهای کشور بود که تا ۲۳ تیرماه ادامه یافت.
ابعاد این حرکت به قدری در اذهان عمومی گسترده بود که موجب شد مصطفی معین، وزیر علوم، از سمت خود استعفا کند. همچنین بعدها یک کمیته حقیقتیاب از طرف دولت برای بررسی این موضوع ایجاد شد.
برخی از مقامات جمهوری اسلامی حتی اکنون و با گذشت چندین سال از آن حادثه، هنوز سعی دارند این موضوع را به یک جریان منحرف نسبت بدهند. به طور مثال علیرضا ذاکانی، شهردار حال حاضر تهران، در بیستمین سالگرد این حادثه به خبرگزاری تسنیم گفته بود: «حمله به کوی دانشگاه، یک فتنه در ادامه مسیر قتل های زنجیره ای بود.»
همانند سایر رویدادهای اعتراضی، هیچگاه از تعداد کشته شدگان، زخمیها، و بازداشت شدگان وقایع کوی دانشگاه آمار رسمی ارائه نشد. ولی هنوز از سرنوشت دستکم دو دانشجوی بازداشتشده در آن اعتراضات خبری نیست: فرشته علیزاده و سعید زینالی.
- جنبش سبز
با پایان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و اعلام خبر پیروزی محمود احمدی نژاد، میرحسین موسوی نتایج این انتخابات را نپذیرفت و سه روز بعد، در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ از حامیان و معترضان به نتایج این انتخابات خواست که در یک تجمع گسترده شرکت کنند.
این راهپیمایی که به قول برخی از ناظران، بزرگترین راهپیمایی غیر حکومتی، بعد از انقلاب سال ۵۷ بود، با تیر اندازی برخی از نیرو های بسیجی به خشونت کشیده شد. بر خلاف سایر حرکتهای اعتراضی، این بار اما تلفنهای همراه فرصتی بودند تا وقایع را به تصویر بکشند و به وسیله اینترنت در اختیار مخاطبان جهانی بگذارند.
تصاویر جان باختن دختر جوان ۲۷ سالهای به نام ندا آقاسلطان او را به نمادی از مبارزه مردم در آن دوران بدل کرد. حکومت به سرعت، اینترنت را محدود و در مواردی کاملا قطع کرد، و خبرنگاران خارجی را به سرعت از ایران خارج کرد، تا اجازه انتشار این اخبار داده نشود. اما دامنه این بر خلاف اعتراضهای پیشین گستردهتر شد. معترضان، از هر فرصت و مراسم حکومتی، برای حضور در خیابانها بهره میگرفتند.
از مراسم روز قدس گرفته تا فوت حسینعلی منتظری و حتی عاشورا و تاسوعا همان سال که یکی از خونینترین روزهای این قیام بوده است. طبق آمار رسمی حداقل ۱۲ تن در تهران در روز عاشورا جان باختند. حجم گسترده سرکوب، به قدری بود که میر حسین موسوی، به صراحت از «به زیر انداختن افراد بیگناه از روی پلها و بلندیها، تیراندازیها و آدم زیر کردنها و ترورها» یاد کرد.
ابعاد رسانهای این حادثه باعث بروز واکنش بین الملی شد. ولی حکومت با برگزاری یک راهپیمایی در ۹ دی ماه همان سال پایان این حرکت اعتراضی را اعلام کرد و هر ساله در سالگرد این رویداد، مراسمی بر پا میگردد.
- اعتراضات بدون سازماندهی
دهه ۱۳۹۰ شامل اعتراضات گسترده است. افزایش فشار اقتصادی، بستهتر شدن فضا برای انتقاد، و ناامیدی از آینده، تاثیر فراوانی بر نحوه اعتراضات در سالهای دهه ۹۰ خورشیدی داشت.
- دی ماه ۱۳۹۶
علی مطهری، نماینده پیشین مجلس، گفته بود: «منشا این اعتراضات درون حکومتی بود، اما به سرعت از کنترل خارج شد.»
اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ از مشهد آغاز شد. اما به سرعت گسترش یافت، ماهیت آن تغییر کرد، و به سرعت اصل نظام راه هدف قرار داد. یکی از مشهورترین شعارهای آن حرکت اعتراضی «اصلاحطلب، اصولگرا! دیگه تمومه ماجرا» بود.
برخی از کارشناسان این اعتراضات را، که بدون هیچگونه سازماندهی و به سرعت در کشور گسترش یافت «اعتراض اقشار بیپناه و نادیده گرفته شده جامعه» نامیدند. اما این اعتراضات هم با خشونت تمام سرکوب شد. بار دیگر هیچ آماری از تعداد کشته شدگان و بازداشت شدگان منتشر نشد، اما تشکیل گروههای مثل «مادران داغدیده» نشان میدهد که تعداد کشته شدگان این حرکت اعتراضی کم نبود.
- آبان خونین
۲۴ آبان ۱۳۹۸ اجرای مجدد سهمیه بندی بنزین، و افزایش ۲۰۰ درصدی قیمت سوخت یک شبه، مردم را به شوک فرو برد.
برخی از رانندگان، در یک حرکت اعتراضی اتومبیلهای خود را در خیابان خاموش کردند تا اعتراض خود را به نمایش بگذارند. اما با سرکوب نیروهای امنیتی، اعتراضات آبان ۹۸ به سرعت به یکی از خونبارترین حوادث بعد از انقلاب منتهی شد.
جمهوری اسلامی که سابقه فشارهای بینالمللی را در پی انتشار تصاویری از سرکوب خشونت آمیز سال ۱۳۸۸ تجربه کرده بود، به یک باره کل اینترنت را از دسترس خارج کرد و به شدید ترین وضع ممکن، این اعتراضات را سرکوب نمود. اعتراضاتی که سه روز به طول انجامید، اما طبق تازهترین آمار «عفو بین الملل» دست کم ۳۲۳ نفر و به گفته «رویترز» بالغ بر ۱۵۰۰ کشته بر جای گذاشت. در میان کشته شدگان، دست کم ۱۰ زن و ۲۲ کودک به چشم میخورد. در گزارش ها آمده است که اغلب کشته شدگان، بر اثر اصابت گلوله به سر یا بالا تنه کشته شدهاند.
در نهایت حکومت هیچ آماری در مورد کشته شدگان، زخمی ها، و بازداشت شدگان نیز ارائه نکرد.
به تازگی دادگاه مردمی در شهر لندن به همت سه سازمان حقوق بشری «عدالتی برای ایران»، «حقوق بشر ایران» و «با هم علیه اعدام» در دومین سالگرد این سرکوب خونین، برگزار شد و با توجه به حجم بالا شاهدان و مدارکی که تاکنون منتشر نشده، قرار است طی سه ماه آتی، این مدارک گرد آوری شود. هدف از این دادگاه، بررسی ابعاد این سرکوب خونین و بررسی احتمال ارتکاب «جنایت علیه بشریت» به دست حکومت جمهوری اسلامی است.
منبع: صدای آمریکا