فشارهای امنیتی بر خانواده پیرفلک در آستانه سالروز کشته شدن کیان
فشارهای امنیتی در آستانه سالروز کشته شدن کیان پیرفلک بر خانواده وی افزایش پیدا کرده است.
یک هفته بیشتر به اولین سالروز کشته شدن کیان پیرفلک توسط نیروهای نظام نمانده و خانواده وی همچنان تحت فشارهای نظام جمهوری اسلامی هستند.
حدود شش ماه است که «ماهمنیر مولاییراد» مادر کیان، به دلیل اینکه علی خامنهای و نیروهای وابسته به وی را به صورت علنی قاتل و مسئول کشته شدن کیان معرفی کرد، در سکوت اجباری به سر میبرد. خانواده مولاییراد و خانواده پیرفلک، از روز کشته شدن کیان تاکنون تحت فشارهای سنگین امنیتی قرار داشتهاند.
پس از کشته شدن «پویا مولاییراد» پسرعموی ماهمنیر در روز بزرگداشت تولد کیان، فشارها و تهدیدها علیه ماهمنیر شدت بیشتری پیدا کرد. طبق گزارشات منتشر شده از جانب یک فرد مطلع، تنها در یک روز بالغ بر ۵۰ تماس تلفنی و پیامک برای یکی از آشنایان ماهمنیر مبنی بر تهدید این خانواده صورت گرفته است. اکنون نیز که نزدیک به اولین سالگرد کشته شدن کیان فرزند این خانواده است، فشارها و تهدیدات امنیتی برای برگزاری مراسم وی افزایش پیدا کرده است.
نه تنها خانواده پیرفلک و مولاییراد، بلکه خانواده جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱، در روزهای اخیر تحت فشار نهادهای امنیتی، احضار، تهدید و بازداشت قرار دارند. در خصوص فشارهایی که نظام جمهوری اسلامی بر خانواده جانباختگان سراسری از سال گذشته تاکنون انجام داده، سازمان مدافع حقوق بشر عفو بینالملل هشدار داد که مقامات ایران، آزار و اذیت خانواده کسانی را که سال گذشته در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» به طور غیرقانونی به دست نیروهای امنیتی ایران کشته شدند را افزایش داده است.
طبق اظهارات «موسی برزینخلیفهلو» حقوقدان و وکیل دادگستری، یکی از دلایل تحت فشار قرار دادن خانوادههای دادخواه، اطلاعرسانی آنها در خصوص کشته شدن عزیزانشان است که ابتدا باید بررسی کرد که آیا رسانهای کردن این اتفاقات منع قانونی دارد یا خیر؟
آقای خلیفهلو در خصوص قوانین اطلاعرسانی میگوید: «در قوانین هیچگونه منعی مبنی بر اینکه کسی با رسانهها صحبت کند وجود ندارد، حتی رسانههایی که صددرصد مخالف حکومت و مستقر در خارج از کشور بوده و یا به دولتی دیگری وابسته هستند.
همچنین در قوانین جمهوری اسلامی ایران، صحبت کردن در خصوص یک واقعه جرمانگاری نشده است مگر اینکه صحبتهایی که شخص انجام میدهد، مربوط به اطلاعات و اسناد طبقهبندی شده باشد. به عنوان مثال کسی که یک سِر مملکتی را افشا کند که در زمره امنیت ملی قرار داشته باشد و از رسته اسناد طبقهبندی باشد.
ماهمنیر مولاییراد اسناد طبقهبندی شده را فاش نکرده ا ست بلکه دادخواه خون فرزندش است که به ناحق ریخته شده و حکومت هم قبول دارد که چنین فاجعهای رخ داده، اما تقصیر را گردن شخص دیگری میاندازد. ماهمنیر در مورد واقعه رخ داده برای کیان صحبت میکند که حقیقت دارد و هیچ منع قانونی در این مورد وجود ندارد.»
موسی برزینخلیفهلو به عنوان حقوقدان و وکیل دادگستری خطاب به خانوادههای دادخواه توصیه کرد که هیچوقت روند اطلاعرسانی را متوقف نکنند و تا حد ممکن به دادخواهی و اطلاعرسانی در مورد عزیزان خود و تهدیداتی که از سوی حکومت متوجه آنهاست ادامه دهند و ارتباط با رسانهها را قطع نکنند زیرا تنها به این طریق است که مسیر دادخواهی ادامه پیدا میکند.
آقای برزین بر اینکه حکومت ایران برخلاف آنچه که وانمود میکند و میگوید که به مجامع حقوق بشری اهمیت نمیدهد، ولی به شدت از آنها هراس دارد، تاکید کرده و افزود: «حکومت ایران هراس دارند که این وقایع و صحبتها در رسانهها و مجامع جهانی منتشر شود، به همین دلیل هم خانوادههای دادخواه را میترسانند. به هر صورت ایران تعهدات بینالمللی دارد و بابت رعایت نکردن آن تعهدات، یک سری هزینههایی را هم میپردازد.»