مقالات و گزارش‌های ویژه

چرا اعتراضات امروز ایران همراه با فحاشی است

تحقیق و نگارش این مقاله فقط با هدف بررسی عوامل اجتماعی جامعه امروزایران است و انتشار آن دلیلی بر تایید عملکرد آن نیست. 

از نوع  فحشِ هر زبانی در اعتراضات، می‌شود از اوضاع مردم یک مملکت و یا یک منطقه سر در آورد که خواسته آنها چیست.

  در اعتراضات کنونی ایران، علاوه بر شعارهایی که بر ضد رژیم اسلامی داده می‌شود، الفاظ رکیک و تندی از سوی اقشار جامعه به گوش می‌رسد‌ که حامل پیام‌هایی برای سران رژیم اسلامی است.

بیش از چهل و سه سال است که مردم ایران تحت ظلم، استبداد و زورگویی حکومتی قرار دارند و این ابتکار عمل وابزار فحش دادن، نیروهای سرکوب را عصبانی کرده است.

بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان بر این باورند که فحش دادن در اعتراضات، ناشی از خشم اعتراض کنندگان است؛ زیرا وقتی معترض، راهی برای بروز این خشم نداشته باشد، فحش کارآمدترین ابزار به حساب می‌آید.

متاسفانه رژیم ولایت فقیه در ایران، همه راه‌های گفتگو و ابراز بیان مخالفان را مسدود کرده و جَو خفقان موجود در ایران، این اجازه را به مردم نمی‌دهد تا صدای خود را به گوش کسی برسانند.

جامعه‌ای که بیش از چهار دهه سرکوب و نادیده گرفته شده، حال در شعارهای خود رکیک‌ترین فحش‌ها را نثار رهبر رژیم اسلامی و دیگر همدستان او می‌کند.

واقعه این ماجرا در تهران و دانشگاه شریف شروع شد، دانشگاهی که اعتبار خود را از طریق کسب مدال در المپیاد ریاضی و فیزیک بدست آورده است. 

اما پیش از دانشگاه شریف، اعتراضات مردم ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی، همراه با فحش‌های تند صورت گرفته بود. سپس زمانی فرا رسید که دانشجویان دانشگاه شریف، با خلق رکیک‌ترین شعارها علیه رهبر اسلامی ایران، هشتگ خود را در توییتر به مرز یک میلیون نفر رساندند.

در شامگاه یکشنبه دهم مهرماه، نیروهای امنیتی رژیم به طرز وحشیانه‌ای با  دانشجویان دانشگاه شریف برخورد کردند که ریشه‌اش در شعارهای تند و رکیکی بود که دانشجویان نثار شخص اول مملکت کرده بودند. این نوع شعار دادن‌های تند به رهبر اسلامی ایران، هواداران رژیم  را در دانشگاه به شدت عصبانی کرد. 

حقیقت امر این است که این نوع عملکرد، مخالفانی هم دارد.  مخالفانی که اصل اعتراضات را نادیده گرفته و به تعبیری، عافیت‌طلبان از منظر اخلاقی و فرهنگی به این موضوع وارد می‌شوند. 

بعضی ازجامعه‌شناسان و کارشناسان اجتماعی، در این باره می‌گویند: در بسیاری از موارد، اشخاص تمایل دارند به سراغ ملاحظات اخلاقی و زبانی بروند که از لحاظ اخلاقی و فرهنگی نادرست است.

اما وقتی ریشه فحش دادن را در قالب یک امر سیاسی بررسی می‌کنیم، باید دید آیا این نوع شعارهای رکیک و تند به سود هدف سیاسی معترض است، یا زیان و ضررهایی برای او به همراه دارد؟

این نوع شعارهای تند و رکیک سیاسی، می‌تواند سودهایی برای معترضین به همراه داشته باشد، از جمله زمانیکه رهبر ایران را هدف قرار می‌دهد. زیرا سطح بی‌آبرویی رهبر و اطرافیانش را از نظر نمادین بشدت تنزل داده و به این ترتیب ساختمان آن تقدیس پوشالی که در این سالها سعی کردند به درجات بالاتری در بیاورند را، یکباره از بین می‌برد،که بالا آوردن دوباره آن از محالات است.

شما وضعیتی را تصور کنید که یک نیروی امنیتی و یا یک بسیجی، در سرکوب مردم نقش داشته است که از طرف خانواده خود مورد شماتت و یا نصحیت قرار می‌گیرد، تا از همکاری خود با رژیم برای سرکوب معترضان دست بکشد. این امر می‌تواند مصداقی از تلاش برای ریزش حمایت اجتماعی، از سرکوبگران در میان خانواده‌های خود باشد. اگر از این زوایه به موضوع بنگریم و مصداق‌های بیشتری را در نظر بگیریم، می‌تواند به ما کمک کند که بفهمیم زیان نهایی این روش (به ویژه در صورت تداوم و گسترش) به موارد دیگری غیر از سران رژیم،  از سودهای آن برای رسیدن معترضان به هدفشان بیشتر است.

در مورد جامعه امروز ایران باید گفت: معترضان به حاکمان ایران فحش می دهند، زیرا جانشان به لب رسیده و تحمل این وضعیت برای آنها به آخر خط رسیده است. در جامعه نمی‌توانند آن طوری که می‌خواهند زندگی کنند و با تداوم حاکمیت رژیم، آینده‌ای معمولی هم برای خود نمی‌ببینند و نیز نمی‌توانند از این وضعیت هم بگریزند. در مقابل همه نوع بی‌احترامی، تحقیر، فحاشی‌های نفسانی، بی‌منطق‌ترین استدلال‌ها در مورد جهان، زندگی و جوانان نیز از رسانه‌های ملی و رسمی هم می‌شنوند. 

اگر شما  در یک چنین جامعه‌ای نامناسب، بی‌امید و از هم گسیخته زندگی کنید که به هیچ نوعی حق اعتراض و سخن گفتن نداشته باشید، آیا مسکوت مانده و با زبان عرف سخن می‌گویید؟ نتیجه زندگی در چنین جایی، می‌تواند انفجار زبانی باشد که ما آن را فحش می‌نامیم. فحش در واقع یک نوع تخلیه درونی و عاطفی شدید است که از طریق  رفتار کلامی و با استفاده از واژگان ابراز می‌شود.

 واژگان یک فحش، همان انفجار درونی است و هیجانی که تخلیه می‌شود، ناشی از خشم شدید فرد است. هر میزان که این خشم شدیدتر باشد، فحش شدیدتر و تندتر می‌شود. 

یکی از تندترین فحش‌ها در فرهنگ ما ایرانیان، فحش ناموسی است. فحش ناموسی می‌تواند بیشترین ضربه را به فرد مقابل وارد کند؛ زیرا می‌تواند با تاثیر بیشتر و با هدفی خاص به طرف مقابل ضربه وارد کند.

فحش ناموسی در فرهنگ ما که فرهنگی مرد سالار به حساب می‌آید، یک عنصر تخریب کننده است. از طرف دیگرفحش ناموسی معمولا اشاراتی سریع به اعضا جنسی و خود عمل جنسی دارد.

در فرهنگ مردسالاری در خاورمیانه، فاعل عمل جنسی، برتری و تصاحب کننده محسوب می‌شود و مفعول عمل جنسی، مغلوب و تصاحب شده است. پس وقتی این رابطه جنسی با زور انجام شود، به این معناست که مفعول به خواری و خفت کشانده می‌شود. 

نتیجه این صحبت این است که فحش جنسی و ناموسی، در واقع تلاشی است برای تحقیر و بی‌آبروسازی طرف مقابل، با دید اینکه مفعول بوده است. 

زمانی که  شخص یا اشخاصی از سایر ابزارهای برتر برخوردار نیستند، به فحش دادن ناموسی رو می‌آورند و از این نوع ابزار نمادین، برای نشان دادن خشم و اعتراض خود استفاده می‌کنند.

 پس بدیهی است که امروزه مردم معترض، به ناچار برای ابراز خشم و نارضایتی نسبت به رژیم دیکتاتور، به این ابزار گفتاری نامطلوب فرهنگی روی آورند.

که چو بر مردم کرد عدو اجبار      نه از دل، از زبان گیرد فحش و دشنام

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO