اهمیت آنچه در عربستان سعودی و دلجویی چین از ایران رخ داد
جاده ابریشم از پکن تا ریاض، دیگر از ایران نمیگذرد. مسیر تغییر کرده است!
سفر امپراتور بالقوه چین «شیجینپینگ» دبیر کل حزب کمونیست و رهبر بلامنازع سیاسی، نظامی و اقتصادی، شروع یک دوران دیپلماسی را در خاورمیانه رقم زد. رهبر چین در یک اقدام کودتاگونه بر علیه غرب و جمهوری اسلامی، در نشست ریاض با اغلب رهبران کلیدی عرب، اقدام متحدی را اعلام کردند که توازن قوا را به نفع چین بر هم خواهد زد. چین در این نشست خواستار اطمینان از صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران شد. آنها همچنین از جمهوری اسلامی خواستند در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت نکند.
از آنجایی که چین و عربستان مشکلات عدیدهای از جمله مسئله حقوق بشر، تایوان، قیمت نفت و غیره با آمریکا داشتهاند، باعث نزدیک شدن این دو کشور به یکدیگر شده است.
اینکه چرا کشور چین میخواهد با کشور عربستان متحد شده و ایران را دور بزند، به وضوح قابل حدس است. چین در این مدتِ ۴۳ سال یعنی از ابتدای انقلاب، از غارت کردن بهترین میگوی دنیا که در خلیج فارس است گرفته، تا همه منابع معادن و هرچیز دیگری که به دستشان رسید را برده و چیزی در ایران باقی نگذاشتند. حال پس از ۴۳ سال و با در نظر گرفتن نیازش به نفت، گاز، پتروشیمی و غیره میخواهد متحدین بیشتری را در منطقه پیدا کند. از آنجایی که تامین این منابع از طریق کشورهای جزیرهای حاشیه خلیج فارس تامین میشود و این جزایر نیز نیاز به حمایت امنیتی دارند، کشور چین با تامین این امنیت با عربستان سعودی متحد شده و کشور ایران را کنار میزند.
همچنین از آنجائیکه رابطه بین عربستان سعودی و آمریکا در وضعیت خوب و مناسبی قرار ندارد، کشور عربستان نیز مجبور است رابطه خود با کشورهای دیگر از جمله چین و روسیه که دو قدرت بزرگ دنیا هستند را، گسترش دهد. این دو دلیل از ابتداییترین علتهایی است که چین و عربستان – که به ظاهر دشمن ایران است – پیمان بلند مدتی را امضا کنند. این پیمان در حالی انجام شده است که حکومت جمهوری اسلامی، سه جزیره مورد مناقشه را جزء لاینفک کشور ایران میداند.
متاسفانه آمریکا نیز با سیاستهای فَشَل و معاش سیاسی روزانه، بدون دولتمردی سیاسی بلند مدت با فکر منطقی و حکیمانه، قربانی ائتلافهای حرکات سبز بین کشورها شده است و با توجه به اینکه خودشان منافع اقتصادی میلیاردی دارند، با عربستان که متحد قوی آنها بوده و حال به ضرر آمریکا عمل کرده، باعث شد درِ کوچکی که قرار بود از پشت باز شود، تبدیل به دروازه بزرگی برای ورود چین به عربستان و دسترسی به تمام کشورهای عربی شود و این مسئله موازین قوا را بر هم زد.
باید توجه کرد که این بزرگترین حادثه از نظر سیاسی است که تمام دولتهای غربی، یا خواب آن را نمیدیدند و یا آنرا دست کم گرفته بودند که امکان چنین تصمیمی غیرممکن است، و آن هم جدا شدن چین از ایران بود.
محکوم کردن ایران آن هم در یک اعلامیه رسمی توسط ریاض و پکن، بسیار حائز اهمیت است. بنابراین بعضی از دولتمردان در ایران، پشت درهای بسته متوجه شدند که چه خنجری خوردهاند، در حالیکه این اولین خنجر نیست. کشور ایران این انتظار را نداشت که چین با وجود توافق راهبردی بلند مدتی که با ایران کرده بود، به سرعت به سمت عربستان که رقیب و دشمن جدی ایران در منطقه است، جذب شود.
چین نیز که تا امروز از سفرههای گسترده منابع نفتی ایران تغذیه کرده بود، حال میخواهد به نفع خود از سفرههای گسترده نفتی و بازار گرم کشورهای عربی، برای کالاهای خود استفاده کند.
ایران هم که در این مدتِ ۴۳ سال شمشیری بر ضد ملت خود و ملتهای دیگر برداشته بود، اکنون با جفا و بیوفایی چین مواجه شده که همان شمشیر را تا انتها در گلوی ایران وارد کرده است.
بنابراین ایران تنها مانده و دوستی بجز ونزوئلا ندارد که آن هم برای دعوت دلارهای غارت شده است و دیگری نیز پکن و پوتین میباشند.
و اما نکته قابل توجه و حائز اهمیت، خبر وزارت خزانهداری آمریکا است. وزارت خزانهداری آمریکا به تمام بانکهای دنیا اعلام کرده است که از ابتدای سال ۲۰۲۳ فقط اسکناسهای جدید را میپذیرد. این بدان معناست که همه باید پالتهای دلارهای سیاه را، تبدیل به دلارهای جدید کنند.
چنانچه این موضوع حقیقت داشته باشد، تبدیل دلارهای قدیمی با جدید، برای کشور ونزوئلا و دولتمردان ایران که در حال فرار به این کشور هستند عملا غیرممکن خواهد بود. در نتیجه کشور ایران از هر سو مورد ضربات سنگین قرار گرفته است.
و اما پس از اتفاقات روزهای گذشته و اظهارات غیردوستانه رئیس جمهور چین بر علیه ایران، اکنون چین به دنبال دلجویی از ایران است. پس از سفر «شی جینپینگ» نخست وزیر چین به عربستان سعودی، «هو چون هوآ» معاون نخست وزیر که به حاشیه رانده شده بود، برای دلجویی به کشور ایران سفر کرد. این سفر در حالی اتفاق افتاد که جمهوری اسلامی ۱۵ مرتبه سفیران کشورهای غربی را به دلیل انتقاد از سرکوب معترضان ایرانی «احضار» کرده است، اما بر خلاف این عملکرد، دیدار با سفیر چین در تهران را احضار توصیف نکرد.
نکته اینجاست که کشور چین چه هدفی از این دلجویی دارد که با دست ایران را پس زده و با پا آن را پیش میکشد؟ به نظر میرسد این بازیها، فکر به تاراج بردن باقیمانده ثروت ایران را در سر چین میپروراند که با شریک جدیدش عربستان سعودی، در حال برنامهریزی برای آن است.