نامه «یاسر اکبری» شهروند مسیحی از اوین: من اسیری در دست دشمنان سرزمینم
مهدی (یاسر) اکبری شهروند مسیحی در نامهای از اوین نوشت: من اسیری در دست دشمنان سرزمینم هستم.
مهدی اکبری در مهر ماه سال ۹۹ به دلیل باور مسیحی و فعالیت مسالمتآمیز دینی، همچنین به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل کلیسای خانگی» توسط قاضی محمد مقیسه به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شد.
این نخستین بار نیست که حکومت جمهوری اسلامی افرادی که باور مسیحی دارند را مورد آزار قرار داده و آنها را به حبس محکوم میکند، بلکه در دهههای گذشته نیز بسیاری از آنها به ویژه شهروندان با اتهاماتی مانند «تبلیغ علیه نظام» و «اقدام علیه امنیت ملی» بدون هیچگونه سند و مدرکی حکم حبس برایشان صادر شده است.
آقای اکبری که اکنون دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند، روز گذشته دوشنبه ۲۵ تیر ماه، نامهای در خصوص وضعیت خود نوشت که بدین مضمون است: «دادگاه صدها مرتبه بدتر از بازپرسی و بازجویی اولیه بود. آنها مسیحیت را «فرقهای ظاله» تلقی کرده و من را پیرو آن خطاب کردند. قاضی پرونده به حدی بدون فکر علیه من توسعه جرمانگاری کرده بود که حتی فراموش کرده یهودی و مسیحی، پیروان دو آیین جداگانه هستند. مرا پیرو دین ظاله مسیحیت و یهودی وابسته به اسرائیل اعلام کرد. ملقمهای که بیشتر مضحک است به جای آن که حکم دادگاه باشد.»
وی در این نامه اعلام کرد از داشتن وکیل محروم بوده و با شکنجه شدید «سفید»، آزار روحی در زندان و اتهامات بیپایه و اساس در رابطه با امنیت ملی مواجه است. همچنین پسر وی بنام امیرعلی که به شدت بیمار است، پس از بازداشت پدر از مراقبت و مواظبت محروم مانده است.
مهدی اکبری با اشاره به بیماری پسرش اظهار کرد که یکی از دلایل اصلی بازگشت وی به ایران، مراقبت از فرزند ۱۶ سالهاش که بیماری مادرزادیش به اوج رسیده بود، میباشد. وی نوشت که در زمان ورودش به ایران در سال ۹۶، پاسپورتش توقیف شده و پس از مدت زمانی که در حال انجام امور درمانی پسرش بوده، توسط مامورین امنیتی دستگیر میشود. وی میگوید تصور میکردم دلایل جرم مرتکب شده را به من خواهند گفت و میتوانم پس از مشورت با وکیلم به آنها پاسخ دهم. اما بدون وکیل و دستبند، همچون برهای که به مسلخ میرود مرا نزد شخصی بردند که متوجه شدم بازپرس است.
وی که زندانی عقیدتیست ادامه داد: «وقتی در تفهیم اتهام کلمه «اقدام علیه امنیت کشور» را به کار برد، وکیلی نداشتم که از او معنی این اتهام و تبعات و مصداق ارتکاب به آن را سوال کنم. این جلسه تحمیل اتهام، ۵ دقیقه طول کشید و من در سلول انفرادی و در اسارت اطلاعات سپاه قرار گرفتم.»
وی در ادامه نامهاش مینویسد: «سردرگمی، فشارهای روحی، روزمرگی من این بود که صرفا پرستش خدا را از طریق مسیحیت برگزیده و بشارت داده بودم. هر چه میاندیشیدم نمیدانستم که پرستش خداوند چه ارتباطی با کلمه امنیت ملی دارد. پس از گذشت ۱۰ روز در سلول انفرادی و تحمل تمام تحقیرها از سوی بازجوها، به من امکان مکالمه یک دقیقهای آن هم تحت نظر بازجو، با خانوادهام داده شد. آنها میخواستند از من درس عبرتی برای دیگر همکیشانم بسازند.»
وی ضمن ابراز شدید شدن شرایط جسمی پسرش افزود: «در عین تعجب و ناباوری، دادگاه تجدید نظر و دیوان عالی کشور، بدون توجه به موضوعاتی که بیان کردم حکم مرا تایید کردند! اکنون که ۳ سال برای حکم صادر شده در زندان به سر میبرم، همچنان نمیدانم که با پیرو مسیح بودن چگونه توانستهام علیه امنیت ملی ایران اقدامی کنم.»
وی نامه خود را اینگونه به پایان رساند: «اینجا ایران است و من در قرن ۲۱، اسیری در دست دشمنان سرزمینم هستم.»
امیرعلی فرزند وی در ۸ دی ماه ۱۴۰۰ زمانی که ۱۸ سالش بود به علت مشکل حاد جسمانی درگذشت و آقای اکبری به دلیل مقدمات اداری زندان و درخواست وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی، نتوانست به موقع در مراسم خاکسپاری فرزندش حاضر شود. وی با داشتن مرخصی ۵ روزه از زندان آزاد شد تا بتواند در سومین روز درگذشت فرزندش بر مزار وی حاضر شود.
رابراز عقیده و فعالیت مسالمتآمیز عقیدتی که به اصطلاح در ایران آزاد میباشد، حکومت را وادار به زندانی کردن شهروندان نموده و خانوادههایشان را نیز تحت فشار و اذیت و آزار قرار میدهند.