احمد علمالهدی: مفاخر همه ایران برای افغانستان است
احمد علمالهدی در سخنرانی خود گفت: مفاخر همه ایران برای افغانستان است و ما با افغانستان یکی هستیم.
سیداحمد علمالهدی در یک سخنرانی ضمن نسبت دادن مفاخر ایرانی به افغانستان، تاکید کرد که افغانها و ایرانیها یکی هستند. وی در این سخنرانی اظهار کرد: «ما از افغانها جدا نیستیم بلکه یک خون، یک عنصر و یک نژاد هستیم. تمام مفاخر ایران در عرصههای مختلف علم و فرهنگ، همه از افغانستان بودهاند. در مسئله جامعیت علمی بر روی کره زمین مردی مانند ابن سینا نیامده که ابن سینا از بلخ افغانستان بوده و به عنوان مفاخر ایرانی مطرح است.
در مسئله جامعیت علم و هنر، مردی مانند فارابی در هیچ ملتی و امتی نیامده که وی نیز از افغانستان است که به عنوان مفخر ایران ما محسوب میشود. در مسئله عرقان و ادب، تنها یکهتاز این میدان مولوی است. وی از مفاخر ایران بوده که وی نیز از بلخ افغانستان است.
در عرصه مرجعیت و فقاهت هنوز که هنوز است حوزههای علمیه شیعه، بر سر سفره اصول مرحوم آخوند خراسانی زانو زده و از آثار علمی و برکات فقهی این مرجع بزرگ و این استاد مجتهدین استفاده میکنند. آخوند خراسانی نیز اهل هرات بوده است.
پس مفاخر همه ایران برای افغانستان است و ما با افغانستان دوتا نیستیم، دو بودن بین ایرانی و افغانی وجود ندارد. افغانی و ایرانی یکی هستند و دشمن میخواهد بین این دو فاصله اندازد که نباید به دشمن این اجازه را داد.»
سخنان احمد علمالهدی درباره مفاخر ایرانی که آنها را به افغانها نسبت داد واکنشهایی را در بر داشت. یکی از این واکنشها درباره «ابن سینا» پزشک، ریاضیدان، فیزیکدان، اخترشناس، فیلسوف و موسیقیدان است که در بخارا به دنیا آمد و بخارا یکی از شهرهای ازبکستان است و نه افغانستان. همچنین درباره جلالالدین محمد بلخی معروف به مولانا که در بلخ به دنیا آمده، «اسحق نگارگر» نویسنده افغان و استاد اسبق پوهنزی زبان و ادبیات پوهنتون کابل درباره مولانا میگوید: «ما در مورد مولانا این را مطرح کرده نمیتوانیم که وقتی در بلخ متولد شده، ضرورتا از بلخ است. وی در بلخ فقط به دنیا آمده اما در ایران زیسته و ضرورتا از ایران است. مولانا را وطنش عالم جانست و در عالم جان، سرحدات وجود ندارد.»
واکنشهای بسیار دیگری در خصوص سخنان وی وجود دارد مبنی بر اینکه یک ولی فقیه هنوز نمیداند که مفاخر ایرانی در کجا به دنیا آمده و یا در کجا زندگی کردهاند و فقط متنی را که برایش دیکته شده تکرار میکند و این خود یکی از ضعفهای سران مملکت است که هیچ چیز از تاریخ و فرهنگ کشوری که بر آن حکومت میکنند نمیدانند.
همچنین سخنان علمالهدی درباره یکی بودن ایران و افغانستان در حالی مطرح شد که بیشتر افغانهایی که در ایران هستند، با توجه به وعدههایی که دولت به آنها داده، همچنان در فشار زندگی میکنند و از بسیاری حق و حقوق شهروندی محروم هستند و حتی در بسیاری از موارد برخی از آنها را از ایران بیرون کرده و روانه کشور خودشان افغانستان کردهاند. دولت ایران در برخی موارد که نیاز به همیاری در خصوص انتخابات و یا نشان دادن به دشمن که دولت ایران از تمامی اقلیتهای دفاع کرده و هیچ مشکلی با آنها ندارد، از دوستی خود با یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان، اقلیتهای اهل تسنن و … سخن میگویند تا نشان دهند نظام و عواملش هیچ مشکلی با اقلیتها ندارند اما پشت پرده اقدام به آزار، اذیت، شکنجه و سوءاستفاده از آنها میکنند.