اخبار ایران

زنان کارتن خواب؛ جنگی تمام عیار برای زنده ماندن

خودش را این‌گونه معرفی می‌کند: «لادن هستم، یک معتاد. حدود ٢١ سال کارتن‌خواب پارک دروازه غار و حقانی بودم. در این ٢١ سال، شاید هر روز، شاید یک‌ روز در میان، مأموران می‌آمدند، وسایلمان را آتش می‌زدند. خیلی اذیت می‌شدیم. یعنی زنان کارتن‌خواب زندگی نکردند…» لادن که اکنون ۶۴ ساله است و دو سال است که اعتیاد را ترک کرده است، از شش سالگی معتاد بوده است. با این حال تا ۴۰ سالگی تجربه کارتن خوابی نداشته است. اما از دوران کارتن‌خوابی‌اش، تجربه‌های زیاد و فوق‌العاده تلخی دارد. به گفته خودش ۱۰۲ بار تجربه ترک اعتیاد دارد. شاید بر اساس این تجربه‌هاست که در یادآوری خاطراتش، زندان‌ها را ترجیح می‌دهد بر کمپ‌ها و گداخانه‌ها. شهرداری زنان کارتن‌خواب را به گداخانه‌ها می‌برد و بعد از یک دوره ترک ۲۱ روزه، رهایشان می‌کرد و وقتی این زنان بی‌پناه به پارک برمی گشتند، دوباره با کتک آن‌ها را به گداخانه‌ها بر می‌گرداندند.

آزار از دوسو؛ مردم و دولت

روایت لادن روایت آشنایی برای زنان کارتن‌خواب در ایران است. روایت زنانی که اغلب در زندگی شخصی خود شکست خورده‌اند و وقتی بی‌پناه و بی‌سرپناه به خیابان خوابی روی آورده‌اند، دولت را نیز به جای یاری‌گری، مزاحم و آزارگر خود دیده‌اند. ضحی امیری، دانشجوی جرم‌شناسی این برخورد آزاردهنده با زنان کارتن خواب را ناشی از پیش‌فرض موجود نسبت به این زنان و برچست‌های منفی می‌داند که جامعه و حکومت در همدستی با یکدیگر بر آنان وارد می‌کنند. پس بی‌راه نیست که گاهی از حملات گروهی از مردم به افراد کارتن‌خواب در تهران گزارش‌هایی برسد و یا با حمایت مسئولان هم مواجه شویم. چنان‌که پس از حمله گروهی از مردم به گروهی کارتن‌خواب در محله «هرندی» تهران، مرتضی طلایی، نایب رئیس شورای شهر تهران، افراد کارتن‌خواب را مانند «ویروس» دانست که نباید انتشار یابند. او صراحتا گفت: «مردم حق دارند که در برابر کارتن‌خواب‌ها از خود دفاع کنند…کارتن‌خواب‌ها برای خواب می‌توانند به گرم‌خانه‌ها بروند، اما این افراد می‌خواهند که دور هم باشند و در فضاهای محلی بنشینند، لذا به مردم حق می‌دهم از خودشان در برابر آسیبی که به آن‌ها حمله می‌کند، دفاع کنند.»

درباره پیوند دولت و مردم در آسیب‌رسانی به افراد کارتن‌خواب و از آنجا که کارتن‌خوابی زنان پیوندی عمیق با اعتیاد به مواد مخدر دارد، امیری می‌گوید: «زن معتاد، مجرم محسوب می‌شود و زمانی‌که با این دید برچسب‌زننده سعی کنیم او را از میثاق‌های اجتماعی دور کنیم، قطعا خودش هم برای پذیرفتن بسیاری از آسیب‌های دیگر آماده‌تر می‌شود. زمانی‌که روی قالب‌واره‌های ذهنی مردم کار می‌کنیم، زمانی که بازتاب رسانه‌ای یک مداخله کیفری روی یک آسیب اجتماعی آن‌قدر منفی و دور از عرف است، کاملا ذهن عوام را برای اعمال هرگونه رفتار ناشایست نسبت به این زنان آماده می‌کنیم. می‌خواهیم یک انسان آسیب‌دیده را جمع کنیم و به او شأن اجتماعی دهیم و به جامعه بازگردانیم، اما این کار را با کتک انجام می‌دهیم. زنان را یا در در سرما یا در کمپ‌های اجباری از دست می‌دهیم. هر ساله زنان کارتن‌خواب دروازه غار منتظرند تا در نزدیکی سال نو به منظور پاک‌سازی فضای شهری، آن‌ها را نیز جمع کنند.»

حتی بر سر آمار زنان کارتن‌خواب توافق وجود ندارد!

اما پیش از هر چیز مساله این است که اگر استان‌ها و شهرستان‌ها را فاکتور بگیریم، در خود تهران چند زن کارتن‌خواب زندگی می‌کنند؟ نکته اینجاست که حتی بین بالاترین مقامات مسئول بر سر آمار زنان کارتن‌خواب، توافقی حداقلی نیز وجود ندارد. در حالی‌که در مهر ۹۴ شهیندخت مولاوردی از وجود پنج هزار کارتن‌خواب زن در تهران سخن گفت، دو ماه پس از آن رئیس سازمان بهزیستی از وجود و شناسایی ۶۰۰ زن کارتن‌خواب تهرانی خبر داد. این اختلاف فاحش درباره تعداد زنان کارتن‌خواب بین مقامات مربوطه، هر پیامدی داشته باشد، قطعا یکی از آن پیامدها، یک برنامه‌ریزی عقیم و ناکارا برای سامان‌دهی این زنان خواهد بود. این‌ها همه در حالی‌ست که معاون اجتماعی سازمان بهزیستی اعتراف می‌کند که در ایران روشی برای آمارگیری تعداد افراد کارتن‌خواب وجود ندارد و بر این اساس است که فروغ عزیزی، عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران، آمارهای دولتی از کارتن‌خواب‌ها را اصلا دقیق نمی‌داند و می‌گوید: «برای مثال بهزیستی می‌گوید که در کل ایران ۱۵ هزار کارتن‌خواب وجود دارد و شهرداری در آماری دیگر می‌گوید تعداد کارتن‌خواب‌های تهران ۱۵ هزار نفر است.»

سن کارتن‌خوابی زنان به ۱۷ سال رسیده است

اما جدای از بحث تفاوت آمارهای متناقض درباره تعداد زنان کارتن‌خواب، نکته فاجعه‌بار دیگر درباره پدیده کارتن‌خوابی زنان، کاهش سن کارتن‌خوابی‌ست. مدتی پیش بود که محمد باقر قالیباف، شهردار تهران از وجود دختران جوان در میان افراد کارتن‌خواب سخن گفت. پیش از این و در آبان ۹۲ نیز رضا جهانگیری‌فرد، معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران از کاهش سن زنان کارتن‌خواب سخن گفت. او به وجود زنان جوان ۱۸-۱۷ ساله در میان کارتن‌خواب‌ها اعتراف کرد و با بیان این‌که علت اصلی افزایش تعداد کارتن‌خواب‌های زن، اعتیاد است، در توضیح بیش‌تر این مساله گفت: «زمانی در هشت سال گذشته عمده آمار زنان بی‌خانمان و کارتن‌خواب شهر تهران به زنان سالمند تعلق داشت اما این روزها شاهد حضور زنان جوان هستیم… زنان زودتر از مردان در برابر اعتیاد ضربه می‌خورند و از خانواده طرد می‌شوند، از این‌رو در هر سن و سالی به بی‌خانمانی مبتلا می‌شوند.  شاید به صورت موردی فردی با سن کم‌تر از ۱۵ سال نیز در شهر تهران کارتن‌خواب شود اما به دلیل سن کم سریعا به مراکز بهزیستی تحویل داده می‌شود آنچه در این میان اهیمت دارد این است که زنان کارتن‌خواب شهر تهران جوان شده‌اند.»

اکبر رجبی، مدیرعامل موسسه «طلوع بی نشان‌ها» درباره علل کارتن‌خواب شدن زنان، سه فقر فرهنگی، اجتماعی–مالی را به عنوان عواملی اصلی توضیح می‌دهد. او که کارشناس حوزه اعتیاد نیز هست، فقر اجتماعی را در کارتن‌خوابی زنان بسیار مهم فرض می‌کند و ترس مردم از معتاد در ناخودآگاه جامعه را یکی از عواملی می‌داند که به زنان کارتن‌خواب آسیب بیش‌تری وارد می‌کند و مسیر سامان‌دهی را با چالش مواجه می‌کند. او از ازدواج‌های زودهنگام نیز به عنوان یکی از عوامل غیرمستقیم کارتن‌خوابی زنان نام می‌برد: «ما مواردی را دیده‌ایم که یک زن خودش ۳۳ ساله است و یک فرزند ۲۴ ساله دارد. بسیاری از این ازدواج‌های زودهنگام به طلاق منجر می‌شوند. از آن‌جایی که پس از طلاق فرد توسط خانواده پذیرفته نمی‌شود؛ زندگی‌اش به خیابان‌خوابی و کارتُن‌خوابی خواهد رسید.»

اقدامات ناکارآمد در سامان‌دهی پدیده کارتن خوابی

با این‌که مددکاران اجتماعی پروژه‌های شهرداری و دیگر نهادهای مسئول برای سامان‌دهی کارتن خواب‌ها را دچار چالش‌های جدی می‌دانند. به عنوان مثال آنان به «گرم‌خانه»ها اشاره می‌کنند که اگرچه به عنوان یک سرپناه اقدامی مناسب است اما در عین حال فاقد امکانات مددکاری هستند که موجب شده است این‌گونه مکان‌ها به محلی برای «دورهمی معتادان» تبدیل شوند. اما با این وجود، مقامات مسئول مدام از ساختن کمپ‌های جدید برای سامان‌دهی کارتن‌خواب‌ها می‌گویند و در یکی از آخرین نمونه‌ها، علیرضا جزینی، قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در آذر ۹۴، از آماده‌سازی «فضای فیزیکی» برای شش هزار کارتن‌خواب سخن گفت. او که از معتادان کارتن‌خواب با عنوان «ولگردان معتاد» یاد می‌کرد، درباره تسریع این پروژه گفت: «مسیر آماده‌سازی کمپ‌ها مسیر کندی است به همین خاطر از شهرداری تقاضا کردیم این روند سرعت بگیرد. معضل آسیب‌های اجتماعی به‌ویژه “ولگردان معتاد” ایجاب می‌کند که ما سریع‌تر دست به کار شویم و نسبت به سامان‌دهی آن‌ها اقدام کنیم.»

اما امثال لادن هیچ خاطره خوشی از این دست کمپ‌ها ندارند. لادن خودش و امثال خودش را عین «آشغالی» فرض می‌کند که شهرداری وظیفه جمع‌آوری آن‌ها را به عهده داشت. او از یکی از دوستان خودش می‌گوید که در یکی از این کمپ–گداخانه‌ها آن‌قدر به استیصال رسید که خودش را از پشت بام به پایین پرت کرد تا بمیرد و در آنجا زندگی نکند. او روایتی تلخ دارد: «ما را هر روز می‌گرفتند و می‌بردند گداخانه لویزان و روی کاشی‌های سرد می‌نشاندند. آدم‌های روان‌پریش و سالمندان کسانی که نمی‌توانستند ادرار و مدفوع‌شان را هم نگه دارند در کنار ما بودند. روزی چهار نخ سیگار سهمیه روزانه ما بود که اعتیاد ١٠-١۵ ساله داشتیم. برای همین سهمیه سیگار هم مجبور بودم که پیرزن‌ها را پوشک کنم و یا به دستشویی ببرم و لگنشان را خالی کنم. در تمام این سال‌ها فقط در جنگ بودیم…»

منبع: توانا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO