خانوادههای اعدامشدگان: انکار مسئولیت سران نظام در کشتار ۶۷ فریب افکار عمومی است
گروهی از خانوادههای اعدامشدگان دهه شصت در نامهای به “تحریف واقعیت” کشتارهای این دهه اعتراض کردهاند. موضوع اعتراض این گروه، بیانیه ۶۰ فعال سیاسی در حمایت از میرحسین موسوی و انتقاد از عملکرد عفو بینالملل است.
جمع کثیری از خانوادههای اعدامشدگان سال ۶۷ و دهه شصت، تعدادی از خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات خیابانی از سال ۸۸ تا ۹۸ و شماری از فعالان مدنی و سیاسی، با امضای نامهای به “تحریف واقعیت انکارناپذیر این جنایتها توسط تعدادی از وابستگان یا دل بستگان به میرحسین موسوی که به تلاشهای عفو بینالملل برای کشف حقیقت متعرض شدهاند” اعتراض کردهاند.
نویسندگان نامه نوشتهاند: «ما اعتقاد داریم که این تعرضها آگاهانه و هدفمند صورت گرفته است تا مسئولیت پاسخگویی را از دوش بخشهایی از حاکمیت از جمله میرحسین موسوی و اعضای دولت وی بردارند.»
امضاکنندگان نامه با نام بردن از سران وقت جمهوری اسلامی از خمینی و خامنهای تا میرحسین موسوی و عبدالله نوری، تمامی آنها را در این جنایت دخیل دانستهاند.
نویسندگان نامه آیتالله منتظری را نیز “علیرغم مخالفت جسورانه با کشتار زندانیان سیاسی” مورد انتقاد قرار داده و پرسیدهاند که با وجود آگاهی از اعدامهای سال ۶۷ و نوشتن نامه به اعضای “هیأت مرگ” چرا خانواده زندانیان را از این جنایت آگاه نکرد و چرا مستقیما برای دیدار خمینی به تهران نرفت.
نویسندگان این نامه همچنین مسئولان فعلی جمهوری اسلامی از جمله حسن روحانی و محمدجواد ظریف را به دلیل “تحریف، پرده پوشی و حتی استمرار این جنایت از طریق تخریب گورهای فردی و جمعی” و “کمک به اذیت و آزار خانوادهها” شریک در این جنایت دانستهاند، “زیرا قتل عام تابستان ۶۷ یک جنایت دنبالهدار است”.
امضاکنندگان چند پرسش را مطرح کردهاند از جمله اینکه ” چرا و چگونه زندانیان سیاسی را که حکم زندان داشتند یا حکمشان به پایان رسیده بود، در تابستان ۶۷، پشت درهای بسته و بدون اطلاع زندانیان سیاسی و خانوادهها و بدون یک دادرسی علنی و عادلانه و مخفیانه قتلعام کردند و در گورهای جمعی به خاک سپردند.”
آنها همچنین پرسیدهاند: «چرا میرحسین موسوی و تمامی وابستگان به نظام اسلامی ایران که خود مورد اذیت و آزار حکومت قرار گرفتهاند و از گزند نقض حقوق بشر در ایران مصون نبودهاند، تمام اطلاعات و دانستههای خود درباره قتل عام تابستان ۶۷ را در معرض دید خانوادهها و جامعه قرار نمیدهند و مدام آن را تحریف و پرده پوشی میکنند؟»
امضاکنندگان این نامه در پایان از تمامی کسانی که در ۴۱ سال گذشته مورد اذیت و آزار حکومت ایران قرار گرفتهاند دعوت کردهاند تا “برای روشن شدن حقیقت جنایتهای دهه شصت و قتل عام تابستان ۶۷ و تمامی جنایتهای دولتی صورت گرفته تا به اکنون” به اعتراض جمعی آنها بپیوندند.
اعتراض به بیانیه ۶۰ فعال سیاسی
محور اعتراض نویسندگان این نامه، بیانیهای است که جمعی از فعالان سیاسی در واکنش به عملکرد سازمان عفو بینالملل درباره کشتارهای ۶۷ منتشر کردند.
در این بیانیه عفو بینالملل بابت انتشار گزارشی با عنوان “اسرار به خون آغشته” مورد انتقاد قرار گرفته و به “تحریف آشکار و قلب واقعیت” متهم شده است.
در گزارش عفو بینالملل سندی منتشر شد که از اطلاع مقامات جمهوری اسلامی از اعدامهای سال ۶۷ حکایت داشت. همچنین فیلمی از مصاحبه یک خبرنگار اتریشی با میرحسین موسوی نخستوزیر وقت منتشر شد که در آن موسوی به عملیات مرصاد اشاره کرده و “سرکوب” مخالفان را واکنشی به این عملیات میداند.
نویسندگان این بیانیه میگویند از آنجا که پرسش خبرنگار در فیلم نیست و اصلا مشخص نیست موسوی در پاسخ به چه سوالی این جمله را میگوید، نمیتوان از آن نتیجه گرفت که موسوی درباره اعدامها صحبت کرده است.
آنها پرسیدهاند: «نسخهی اصلی ویدیو کجاست؟ چگونه بر اساس یک ویدیوی مبهم و صداگذاریشده به این اتهامات رسیدهاید و آن را ثابت شده هم فرض کردهاید؟ و این پافشاری و این همه تبلیغات پیرامون آن نشانهی چیست؟»
نویسندگان بیانیه اعتراضی، مسئولان بخش ایران عفو بینالملل را به تمرکز بیش از حد روی شخص میرحسین موسوی متهم کرده و نوشتهاند: «مسئولان بخش ایران عفو بینالملل….. در مصاحبهها و نوشتههای خود در شبکههای اجتماعی، آمران و عاملان آن جنایت و اعضای هیات مرگ را به نوعی رها کرده و میرحسین موسوی، نخستوزیر ایران در دهه شصت و از رهبران جنبش سبز ایران را بهطور مداوم هدف حمله قرار دادهاند که خود به جرم حقطلبی و همراهی با مردم در حصر خانگی است و امکانی برای دفاع ندارد.»
میرحسین موسوی در یک سخنرانی در سال ۱۳۸۹ درباره اعدامهای ۶۷ گفت: «ما در بیاطلاعی محض بودیم و وقتی هم خبردار شدیم، سعی در جلوگیری از آن اعدامها داشتیم. اینکه بنده نقش داشتم خلاف واقع است و اصلا به ما اجازه ورود به این موضوع را نمیدادند. با این حال این جنایتی است که رخ داد و واقعیت این است که هنوز هیچ کسی از ابعاد واقعی آن خبر ندارد و شاید در آینده بتوان بیشتر و جامعتر به این واقعه و ابعاد آن پرداخت.»
در بیانیه اعتراض به عملکرد عفو بینالمل، نویسندگان با تاکید بر اینکه “پیگیری جنایتهای سال ۶۷ یک ضرورت ملی و اخلاقی است” روش این سازمان را نقد کرده و گفتهاند: «شیوهای که این مدت مسئولان بخش ایران عفو بینالملل برای اطلاعرسانی دربارهی آن گزارش پیش گرفتهاند، این شائبه را تقویت میکند که گویی آنها بیش از آنکه مشتاق کشف حقیقت باشند، اهداف دیگری را دنبال میکنند.»
برخی از خانوادههای اعدامشدگان دهه شصت که اغلب در داخل ایران هستند نیز عفو بینالملل را به جهتگیری سیاسی متهم کرده و در شبکههای اجتماعی نسبت به “سوءاستفاده از کشتار زندانیان” انتقاد کردند.
از جمله زهره تنکابنی که خود زندانی سیاسی در دهه شصت بوده در کامنتی در فیسبوک نوشت که عفو بینالملل را “آلت جهتگیریهای سیاسی دولتهای قدرتمند” میداند.
خانوادههای زندانیان سیاسی در نامهای که منتشر کردهاند به این موضوع نیز اشاره کرده و نوشتهاند: «آنها [نویسندگان بیانیه اعتراضی به عفو بینالملل] حتی حاضرند برای رسیدن به مقصود خود، بین خانوادههایی که سال هاست برای روشن شدن حقیقت و دادخواهی در کنار هم ایستادهاند، اختلاف ایجاد کنند.»
در نامه خانوادههای زندانیان سیاسی تصریح شده است: «ما امضاکنندگان این نامه اعلام میداریم هر فرد و جریانی که به طرق مختلف بخواهد مسئولیت و نقش سران نظام جمهوری اسلامی ایران و شخصیتهای مهم و تاثیرگذار آن را در این جنایتها انکار و پردهپوشی کند، نظرش بیاعتبار است و آن را در خدمت مصالح و بازیهای سیاسی دل بستگان مستقیم و غیر مستقیم به قدرت و به منظور فریب افکار عمومی میدانیم و به شدت در برابر این رویکرد که به نقض حقوق بشر و تداوم جنایت در ایران خدمت میکند، خواهیم ایستاد.»
غیر از خانوادههای اعدامشدگان دهه شصت، برخی از خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات سالهای اخیر نیز این نامه را امضا کردهاند از جمله شهناز اکملی و محمد و مریم کریمبیگی، مادر، پدر و خواهر مصطفی کریمبیگی که در دی ماه ۸۸ توسط شلیک مستقیم نیروهای انتظامی کشته شد.
اکبر معصومبیگی، انور میرستاری، شادی صدر و شادی امین از دیگر فعالان مدنی و سیاسی هستند که این نامه را امضا کردهاند.
در تابستان سال ۱۳۶۷ حدود پنج هزارزندانی سیاسی که همه دادگاهی شده و در حال گذراندن احکام خود بودند به دستور مستقیم آیتالله خمینی و با تشکیل دادگاههایی چند دقیقهای اعدام شدند.
تا کنون هیچ مقام رسمی دولتی در ایران مشخصا درباره این اعدامها و چگونگی آن و نیز علت دفن مخفیانه و دستهجمعی اعدامشدگان صحبتی نکرده است. مقاماتی هم که در این باره اظهارنظر کردهاند آن را واکنشی به عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) از سوی مجاهدین خلق و حمله به خاک ایران میدانند در حالی که افراد اعدامشده در زمان وقوع این عملیات همگی در زندان بودند.
منبع: DW