کمبود کاغذ، هیولایی تازه در برابر مطبوعات ایران
رسانههای چاپی ایران با کمبود و گرانی بیسابقه کاغذ روبرو هستند.برخی از نشریات به کاستن صفحات و تیراژ خود ناچار شدهاند. کارشناسان هشدار میدهند که در وضعیت کنونی نشریات را تعطیلی و روزنامهنگاران را بیکاری تهدید میکند.
با گسترش نابسامانیهای اقتصادی و گرانی کالاها در ایران، که به طور عمده به خاطر تحریمهای خارجی است، کاغذ نیز به کالایی “لوکس” تبدیل شده و ادامه کار رسانههای چاپی را با مشکل جدی روبرو کرده است.
با این که دولت کاغذ را از کالاهای اساسی دانسته و برای ساماندهی واردات آن کارگروهی ویژه تشکیل داده است، اما مشکل همچنان ادامه دارد: در هفتههای گذشته بسیاری از نشریات کاغذی و خبرگزاریها، برای جلوگیری از تعطیلی، به کاهش صفحات و “تعدیل نیرو” دست زدهاند.
به تازگی جواد دلیری، سردبیر روزنامه دولتی ایران از کاهش هشت صفحهای این روزنامه خبر داد. به گزارش خبرگزاری کارگری (ایلنا) دلیری در پیامی توییتری گفته بود: «به دلیل بحران جدی کاغذ، از یکشنبه (۲۲اردیبهشت) و تا اطلاع ثانوی هشت صفحه از صفحات روزنامه ایران را کاهش میدهیم و این روزنامه به جای ۲۴ صفحه در ۱۶ صفحه روی دکه میآید».
جواد دلیری درباره این تصمیم توضیح داده بود: «مجبوریم مصرف کاغذ را کاهش دهیم تا روزهای بیشتری دوام بیاوریم… بحران کاغذ به حدی جدی است که تیراژ بسیاری از روزنامهها در دوماه گذشته به یک سوم کاهش پیدا کرده است و براساس اطلاعاتی که من دارم برخی روزنامهها تا یکی دو شب دیگر بیشتر کاغذ ندارند».
نیلوفر قدیری، عضو شورای سردبیری روزنامه همشهری نیز از کاهش هشت صفحهای این روزنامه خبر داد. ایلنا از قول خانم قدیری گفته است: «بحران کاغذ آتش به جان مطبوعات زده است».
محمدرضا سعدی، مدیرمسئول روزنامه “جهان صنعت” و حسین عبداللهی، مدیر مسئول روزنامه آرمان، به روزنامه همشهری گفتهاند که اگر کمبود کاغذ هرچه زودتر برطرف نشود، دورنمای روشنی برای ادامه انتشار نمیبینند.
“۲۰۰ سال روزنامهنگاری در معرض نابودی”
محمود مختاریان، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و روزنامهنگار، به خبرگزاری ایلنا گفته است: «از آنجا که حدود ۹۵ درصد کاغذ ما وارداتی است، با افزایش قیمت کاغذ روزنامهها، هزینههای تولید رسانههای مکتوب هم بسیار بیشتر شد. اما علاوه بر شرایط اقتصادی و افزایش قیمت کاغذ، مشکل اصلی در دولتی بودن رسانههاست که نقد و زندگی جاری مردم در آنها نیست».
محمود مختاریان هشدار میدهد: «حیف است ۲۰۰ سال روزنامهنگاری کشور متلاشی شود».
محمود صدری، مدیر انتشارات دنیای اقتصاد و روزنامهنگار، نیز با همین بدبینی به آینده نشریات مینگرد: «امسال شاهد بودیم هزینه کاغذ بالاتر رفته، توان خرید مردم کاهش پیدا کرده و اولین اثرش حذف هزینههای فرهنگی و کاهش خرید روزنامه و تعدیل نیروی بیشتر است. بنابراین معتقدم چشمانداز روشنی برای آینده مطبوعات در ایران دیده نمیشود.»
در همین راستا بر پیامدهای سنگین و جبرانناپذیر افول رسانههای جمعی بر حیات فرهنگی جامعه تأکید میشود.
علل بحران
مهمترین دلیلی که کارشناسان برای بحران رسانههای جمعی ذکر میکنند، از مشکل کمبود کاغذ فراتر رفته و به بحران عمومی انتشارات در ایران برمیگردد.
در ایران فضای مجازی گسترش یافته و امروزه شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیامرسانی مانند تلگرام، توییتر و اینستاگرام نقش اصلی را در اطلاعرسانی ایفا میکنند.
پدیده فراگیر گسترش فضای مجازی و پیامدهای آن در سراسر جهان دیده میشود، اما این فرایند در ایران شکل حادتری به خود گرفته است. محمود مختاریان در این باره میگوید: «آسیبپذیری رسانههای دیگر کشورها از این موضوع نهایتا ۵ درصد بوده نه اینکه ناگهان مانند ایران رسانهها ۸۰ درصد آسیب ببینند».
پس باید به علل رویگردانی مردم از رسانههای بزرگ و استقبال افراطی آنها از رسانههای مجازی نیز پرداخته شود. واقعیت این است که مطبوعات “مجاز” و خبرگزاریهای “رسمی” دیگر مرجعی موثق و معتبر برای مردم نیستند. از این نظر نه تنها رسانههای جمعی، که نشر کتاب نیز با “بحران اعتماد” روبرو شده است.
این روزنامهنگار باسابقه در ریشهیابی مشکل به فشارهای مستقیم و غیرمستقیم بر مطبوعات اشاره میکند: «در طول ۲۰ سال گذشته دائم روزنامهنگارانمان را تحقیر کردیم و نشریات را به بهانههای مختلف بستیم.»
مختاریان با انتقاد از این که “رسانهها از وظایف اصلیشان دور شدهاند”، میگوید: «وظیفه اصلی رسانه نقد، برجستهسازی، بسترسازی، اعتمادسازی، فرهنگسازی، تمدنسازی و موجآفرینی است. ما باید بتوانیم در رسانههایمان موجی در خدمت منافع ملی کشور ایجاد کنیم. اما رسانه ما چقدر در خدمت این نقد است؟ تقریبا هیچ.»
محمود صدری نیز تصریح میکند: «اگر دولتها امکان میدادند که نشریات بتوانند در فضای مجازی آزادانه فعالیت کنند، فشارهایی مانند فیلترینگ نبود و مقداری باب سخن گفتن بازتر و آزادتر بود، بهجای اینکه رسانههای ناشناخته و غیررسمی در این فضا میدان را دست بگیرند، مطبوعات رسمی کشورمان میتوانستند در فضای مجازی فعال شوند و حرفشان را بزنند».
راه برونرفت از بحران
با شدت گرفتن کمبود کاغذ، چند ماه پیش وزارت ارشاد کارگروه کاغذ را برای رسیدگی به این بحران تشکیل داد، اما با وجود وعده و وعیدها و تخصیص ارز دولتی به کاغذ و وارد شدن چند محموله، تا امروز هیچ اثری از کاهش بحران به چشم نمیخورد.
بازشناختن دلایل واقعی کمبود کاغذ، نه تنها ریشههای اصلی مشکل را باز مینماید، بلکه ابعاد هولناک فساد آشکار و پنهان (رانتخواری) را نشان میدهد.
به گفته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال جاری ۲۶۲ هزار تن کاغذ با ارز دولتی وارد کشور شده، اما تنها ٢٣ هزار تن با تأیید معاونتهای فرهنگی و مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توزیع شده است. معنای این حرف این است که بیش از ۹۳ درصد از کاغذ وارداتی برخوردار از ارز دولتی حیف و میل شده است.
گوشههایی از این فساد از پرده بیرون افتاده است:
محمد سلطانیفر، معاون وقت وزارت ارشاد گفته بود: «دو نفر ارز برای واردات کاغذ دریافت کردهاند که اصلا وجود خارجی نداشتهاند».
او تصریح کرده بود که آن دو نفر (فرضی) حدود ۲۴ میلیون یورو ارز دولتی برای واردات کاغذ دریافت کردهاند.
در دیماه ۱۳۹۷ حسن رحیمی، رئیس پلیس تهران، از بازداشت “سلطان کاغذ” به همراه یک گروه ۱۶ نفره خبر داد؛ ارزش این پرونده در آن زمان بیش از هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان اعلام شد.
رئیس پلیس تهران گفته بود: «این افراد بالغ بر ۳۰ هزار تن کاغذ با ارز دولتی وارد کردند که هیچ گرمی از این کاغذها در بازار وارد نشد یا به صورت آزاد به فروش رسید؛ با تعدادی از ارزهای دولتی نیز اصلاً کاغذ وارد نشده و آزاد در بازار فروخته شده است».
در اسفند ماه ۱۳۹۷ نیز عباس جعفری دولتآبادی، دادستان وقت تهران، از گریختن دو متهم اصلی واردات کاغذ به خارج از ایران خبر داد؛ او گفت این افراد برای واردات کاغذ ۱۹۰ میلیون دلار ارز گرفته بودند.
دادستان تهران تصریح کرده بود: «در پرونده کاغذ، هشت شرکت تحتتعقیب قرار گرفتهاند که جز دو متهم اصلی که فرار کردهاند، ۱۷ متهم در بازداشت هستند». به گفته او: «مجموع این هشت شرکت ۱۹۰ میلیون دلار ارز گرفتند که یا کاغذ آوردهاند، اما با تهیه فاکتورهای صوری در بازار آزاد فروختند و یا اینکه اصلاً کاغذی وارد نکردند و ارز را فروختهاند».
رانتخواری و خاصهخرجیهای بیکران در توزیع کاغذ معضل مهمی است که بهویژه کار رسانههای مستقل را دشوار کرده است. این مشکلی کهنه و شناخته شده است که حکومت از سهمیهبندی غیرعادلانه کاغذ برای فشار بر نشریات منتقد استفاده میکند.
تا امروز کسی نشنیده است که رسانههای گوش به فرمان از کمبود کاغذ نالیده باشند.
منبع: DW