آنان که بینام به خاک سپرده شدند
از سال ۲۰۱۴ بیش از ۱۲۵۰ مرد و زن و کودک بینام در گورهایی بینشان در ۷۰ جای ترکیه و یونان و ایتالیا دفن شدهاند. همه میخواستند از مدیترانه بگذرند و به اروپا برسند، با امید یک زندگی نو.
آنطور که در گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت آمده، در دو سال گذشته حدود ۸۰۰۰ نفر در راه رسیدن به اروپا جان باختهاند.
بیشترشان در دریا جان باختهاند. اما بسیاری را موج به خشکی آورده، به سواحل یونان و ایتالیا و ترکیه.
اما این مردهها که هستند؟ کجا دفن شدهاند؟ خانوادههای درماندهشان آنسوی دنیا از کجا باید بفهمند عزیزشان زنده است یا غرق شده؟
از سال ۲۰۱۴، روزی ۱۰ نفر برای گذشتن از دریای مدیترانه جان باختهاند.
به طور میانگین هر روز دستکم یک نفر در گوری بینشان دفن شده.
داستان فاروق
ریش فاروق در شش ماه سفید شد.
روز ۲۸ اکتبر بود که برای آخرین بار با برادرش غلام حرف زد.
غلام نبی پکر جراح حیوانات است. طالبان تهدیدش کرده بودند. تصمیم گرفت با همسر و سه پسر و یک دخترش به اروپا برود.
فاروق، برادر غلام که در هرات زندگی میکند، میگوید وقتی برادرش به ترکیه رسیده بود تلفنی با او حرف زده بود. میگوید منتظر بودند سوار قایق چوبی یک قاچاقچی بشوند که به جزیره لسبوس یونان ببردشان. میگوید غلام قول داد وقتی رسیدند دوباره زنگ بزند.
خانواده غلام قطرهای بودند در دریای مهاجران. همان سال بیش از پانصد هزار نفر تلاش کرده بودند از ترکیه به لسبوس بروند.
وقتی چند ساعت گذشت و از غلام خبری نشد، فاروق به آن قاچاقچی که قرار بود ببردشان زنگ زد. صدای آن سوی خط گفت قایق واژگون شده.
قاچاقچی درعینحال به فاروق دلگرمی داد که بیشتر سرنشینان نجات داده شدهاند، و او بهتر است منتظر تماس غلام بماند. تماسی که هیچگاه برقرار نشد.
کمی بعد، فاروق عکسی از برادرش دید، از جنازه برادرش که روی ساحل لسبوس افتاده بود.
ده کیلومتر تا اروپا
آن شب، رویهم ۲۴۲ نفر از آن قایق نجات داده شدند، اما دهها نفر پیدا نشدند.
جنازه غلام و همسرش پیدا شد. اما چهار فرزندشان – تمیم ۱۶ ساله، صمیم ۱۴ ساله، نژلا ۱۲ ساله و حصیم۱۰ ساله – پیدا نشدند.
فاروق همچنان امیدوار است که بچهها از آب گذشته و زنده در اروپا باشند. درعینحال میداند که ممکن است غرق شده باشند، و چون هویتشان معلوم نبوده، در گوری بینشان دفن شده باشند.
مردهها را کجا به خاک میسپرند؟
بیش از ۱۰۰۰ مهاجر که در مدیترانه غرق شدهاند، در گورهایی بینشان در ایتالیا و یونان و ترکیه مدفوناند.
گاه جنازه کسی که غرق شده روزها، بلکه هفتهها بعد از حادثه به ساحل میآید. در اینگونه موارد جنازه بهشدت آسیب دیده و شناساییاش دشوار است. گاه همه اعضای یک خانواده در یک سانحه مردهاند و هیچکس نمانده که جنازهها را شناسایی کند.
دست یافتن به رقم دقیق مهاجرانی که در گورهای بینشان دفن شدهاند آسان نیست. پژوهش بیبیسی مبتنی است بر دادههای موجود و مصاحبه با مقامهای محلی. بنابراین ارقام تقریبی است.
برخی مقامهای محلی در یونان و ترکیه میگویند شمار مهاجران و جنازههایی که از دریا بیرون کشیده میشود آنقدر زیاد است که نمیتوانند حساب دقیق همه کفنودفنها را نگه دارند.
از این گذشته، پژوهش بیبیسی به کشورهای شمال مدیترانه محدود بوده، یعنی ترکیه، یونان و ایتالیا. سانحه در جنوب مدیترانه هم کم نبوده. بنابراین محتمل است که در لیبی هم مهاجرانی در گورهای بینشان دفن شده باشند، اما با توجه به شرایط امنیتی آن کشور امکان گردآوری اطلاعات نیست.
همچنین ۸۸۰ گور بینام در قبرستان کیلیوس در استانبول در شمارش نهایی مد نظر قرار نگرفته چون مقامهای دولتی نمیتوانستند تائید کنند که چند نفر از آنها پناهجویانی بودند که در تلاش برای رسیدن به اروپا جان خود را از دست دادند.
مسیر مرکز مدیترانه
مرگبارترین سوانح در مسیر شمال آفریقا به جزیره لامپدوسا در ایتالیا رخ داده.
راه مالت، لامپدوسا و سیسیلی درازتر و خطرناکتر از راه ترکیه و یونان از طریق دریای اژه است. ضمن اینکه قایقها در مسیر اول عموما نامناسبتر و شلوغترند.
جنازه اکثر غرقشدگان هرگز پیدا نمیشود. از ۸۰۰ سرنشین آن کشتی که ۱۸ آوریل در جنوب ایتالیا واژگون شد، فقط ۲۸ نفر زنده ماندند و ۱۲۰ جنازه پیدا شد. در هیچ سانحهای این تعداد مهاجر قربانی نشده بودند.
مسیر شرق مدیترانه
حدود هشتاد درصد یک میلیون مهاجر و پناهجویی که سال ۲۰۱۵ (از راه دریا) به اروپا رسیدند، از مسیر شرق مدیترانه آمده بودند، یعنی از ترکیه به یونان.
اکثر کسانی که به سمت یونان میروند، از مسیر نسبتا کوتاه ترکیه تا جزایر لسبوس، کوس، چیوس یا ساموس میروند.
از ساحل ترکیه تا جزیره لسبوس ده کیلومتر بیشتر نیست. با این حال صدها نفر با قایقهای لاستیکی یا چوبی در همین مسیر کوتاه در دریای اژه غرق شدهاند.
محمدی نیین، از داوطلبان افغان است که خودش زمانی پناهجو بوده. سال ۲۰۰۲ با یک قایق پدالی از ترکیه به جزیره لسبوس آمده. میگوید: “اطلاعات در مورد آنها که غرق شدهاند بسیار کم است.”
“همه – سازمانهای غیردولتی، دولتها، داوطلبها – حواسشان به آنهاست که جان به در بردهاند و به اروپا رسیدهاند. بهندرت کسی به آنها که غرق شدهاند میپردازد.”
محمد یکی از چندین داوطلب افغان است که سعی دارند در جزیره لسبوس به کسانی که دنبال عزیزان گمشدهشان هستند، کمک کند.
میگوید: “در مورد مفقودها و کسانی که با یک شماره به خاک سپرده شدهاند، عملا هیچ اطلاعاتی نداریم.”
“تنها چیزی که میدانیم این است که از ترکیه میآمدهاند و ناپدید شدهاند.”
در جستوجوی کودکان
فاروق بعد از اینکه برادرش را در آن عکس دید، به خواهرشان که در آلمان زندگی میکند زنگ زد. او و همسرش به لسبوس رفتند و جنازه غلام و همسرش را شناسایی کردند.
اما از بچهها اثری نبود.
“همینطور که روی اینترنت میگشتم، عکسی پیدا کردم که یک داوطلب پسربچهای را بغل کرده بود. پسرک درست مثل یکی از برادرزادههای من بود، و به نظر میرسید زنده است.”
فاروق تلاش کرد آن داوطلب را پیدا کند، اما به او گفتند کمی بعد از همان حادثه از لسبوس رفته. خواهر فاروق و همسرش توانستند جنازه همسر برادرشان را به افغانستان برگردانند.
بعد از سانحهای که جان برادر فاروق را گرفت، گورستان اصلی لسبوس پر شد. در نتیجه، مقامهای محلی تکه زمینی را – در روستای کاتو تریتوس، کنار یک باغ زیتون – برای دفن مهاجران در نظر گرفتند.
غلام جزو اولین کسانی بود که در کاتو تریتوس دفن شد. از آن زمان بیش از ۷۰ نفر آنجا به خاک سپرده شدهاند، بیش از نیمشان در گورهای بینشان.
فاروق میخواست هرطور شده از برادرزادههایش نشانی بیابد. اوایل امسال به ترکیه سفر کرد ببیند آب بچهها را آنجا نبرده باشد.
“سانحه بین ترکیه و یونان اتفاق افتاده بود. برادرم و همسرش در یونان پیدا شدند، اما برادرزادههایم نه. فکر کردم شاید جریان آب به سمت ترکیه برگردانده باشدشان.”
“حدود ۱۸۰۰ کیلومتر را دنبالشان گشتم. بیمارستان، گارد ساحلی … همهجا سر زدم. عکسشان همراهم بود. ولی هیچ نشانی ازشان نیافتم.”
یک نام، نه فقط یک شماره
رویه ثبت جنازههای بینامونشان مهاجران در ترکیه و یونان و ایتالیا شبیه است. از جنازه عکس میگیرند، بررسیاش میکنند که اگر نشانی دارد ثبت کنند، و در نهایت نمونه دی.ان.ای میگیرند.
اما این رویه همیشه انجام نمیشود. مثلا در جزیرههای یونان که پزشک قانونی نیست، آنطور که محلیها میگویند، گاه مهاجران بینامونشان بدون آنکه ثبت شوند دفن میشوند.
تئودوروس نوسیاس پزشک قانونی لسبوس است. گاه از جزیرههای اطراف صدایش میکنند که کار جنازههایی را که در دریا پیدا شدهاند یا آب به ساحل آورده، انجام بدهد.
میگوید: “گاه مردمی که عضوی از خانواده یا عزیزی را گم کردهاند، به من زنگ میزنند. میآیند بیمارستان که عکسها را نگاه کنند و جسد را شناسایی کنند. گاهی نمونه دی.ان.ای خودشان را به آزمایشگاه میفرستند که ببینیم نظیرش هست یا نه.”
در ایتالیا، مسئول این فرایند دفتر ملی اشخاص گمشده است. آنطور که آقای پیشیتلی میگوید، در حال حاضر دستکم دو-سوم کار این دفتر شناسایی مهاجران مفقودشده است.
وقتی همه اطلاعات یک قربانی جمع شد، آن را در پوشهای میگذارند و یک شماره پرونده برایش تعیین میکنند. این شماره در واقع هویت جدید مهاجر است که روی گورش حک میشود.
دلمان میخواد مردهها با شأن یک انسان دفن شوند، با نام نه با شماره.ویتوریو پیشیتلی، دفتر ملی اشخاص گمشده ایتالیا
آقای پیشیتلی توضیح میدهد: “برای هر شخص دفترچهای درست میکنیم با همه اطلاعات مربوط، از جمله اشیائی که ممکن است با جنازه پیدا کرده باشیم. این دفترچه را به برخی سازمانهای غیردولتی و ادارههای پلیس میفرستیم که اگر کسی دنبالش بود پیدایش کند.”
آقای پیشیتلی اضافه میکند: “شبانهروز تلاش میکنیم نام این مردان و زنان و کودکانی را که دریا بلعیده بهشان برگردانیم. این مردم همه چیزشان را از دست دادهاند: زندگی، آینده، خانواده و حتی هویتشان را.”
“تبدیل شدهاند به شبح. شأن انسانیشان از بین رفته. سعی میکنیم با نامی که به جای یک عدد روی گورشان میآوریم، دستکم شأن انسانیشان را برگردانیم.”
امید به دی.ان.ای
فاروق در جستوجوی برادرزادههایش جز ترکیه به لسبوس هم سفر کرد. آنجا با نیین آشنا شد، همان داوطلب افغان که پیشتر گفتیم.
نیین میگوید: “وقتی رسید، بردمش اداره پلیس، بیمارستان و اردوگاه اصلی مهاجران در موریا، اما هیچ نشانی از بچهها پیدا نکردیم.”
“اما میدانستم بعد از آن سانحه واژگونی غایق، کودکان بینامونشان بسیاری در گورستان جدید دفن شدهاند. بنابراین به او کمک کردم یک نمونه دی.ان.ای به آتن بفرستد، بلکه از برادرزادههایش ردی پیدا کنیم.”
فاروق همچنان منتظر نتیجه آزمایش دی.ان.ای است.
میگوید: “برایم خیلی مهم است که بفهمم مردهاند یا زنده. اگر بفهمیم مردهاند، دستکم میدانیم جایی در آرامش خوابیدهاند.”
فاروق مدتی است به افغانستان برگشته و باز میخواهد ویزا بگیرد و به یونان برود. اما کشورهای اروپایی به افغانها آسان ویزا نمیدهند. پارسال هم که به او ویزا دادند استثناء بود.
کاش میتوانستم برگردم به آن زمان و در را رویش قفل کنم که نرود.فاروق پاک کار
با این همه فاروق مصمم است که بفهمد چه شده. حتی تکهای از زمینی را که ارث گرفته بوده فروخته که هزینه ادامه جستوجو برای برادرزادههایش را تأمین کند.
میگوید: “اگر اجازه بدهند جنازهها را برگردانیم، به خرج خودم برمیگردانمشان.”
“ما شش نفر از اعضای خانوادهمان را از دست دادهایم. خانواده و زندگیمان نابود شده.”
فاروق عکس غلام و تمیم و صمیم و نژلا و حصیم را نگه داشته که هر روز بتواند نگاهشان کند.
“به غلام گفتم همانجا ترکیه بمان، اما اصرار داشت برود. کاش میتوانستم برگردم به آن زمان و در را رویش قفل کنم که نرود.”
دادهها چگونه گرد آمد؟
بیبیسی در مارس و آوریل ۲۰۱۶ در شماری از گورهای بینشان در ایتالیا، یونان و ترکیه تحقیق کرد
منابع تحقیق نهادهای محلی و گفتههای مقامهای رسمی بوده، اما در بسیاری موارد ارقام تقریبی است. ممکن است برخی مهاجران در گورهای بینشان در لیبی دفن شده باشند، اما شرایط نامساعد امنیتی گردآوری داده از این کشور را ناممکن میکند.
آمار مربوط به مهاجرانی که مردهاند یا مفقودند از پروژه مهاجران مفقود سازمان بینالمللی مهاجران گرفته شده. این نهاد مهاجرانی را که بیرون مرزهای یک کشور یا در مسیر رسیدن به کشوری دیگر مردهاند یا مفقود شدهاند، میشمرد.
در مورد مهاجرانی که از راه دریای مدیترانه به سوی اروپا میرفتهاند، مفقودالاثر بهطور کلی غرقشده حساب میشود. سازمان بینالمللی مهاجرت میگوید گردآوری داده در مورد تلفات در مسیر مهاجرت دشوار است و رقمها تقریبی است. برای اطلاعات بیشتر در مورد روش پژوهش پروژه مهاجران مفقود، اینجا را ببینید: http://www.missingmigrants.iom.int/methodology
مکانهایی که روی نقشه مشخص شده بعضا تقریبی است.
نکتهای در مورد کاربرد واژهها: بیبیسی برای همه کسانی که به کشوری دیگر رفتهاند و رویه حقوقی پناهندگیشان تکمیل نشده مهاجر میگوید، چه کسانی که از مناطق جنگزده مثل سوریه گریختهاند و پناهندگیشان قاعدتا پذیرفته میشود، چه کسانی که دنبال کار و زندگی بهتر کوچ کردهاند و دولتها گاه بهشان مهاجر اقتصادی میگویند.