ولنتاین، عطش عشق و کمبود شادی در ایران
پارسال یک گوشی آیفون و کلی شکلات از دوستپسرم هدیه گرفتم برای ولنتاین. امسال نمیدانم چه میخواهد برایم بگیرد اما من برایش یک پیراهن و یک خرس گنده و کلی خرت و پرت خریدهام.
چهاردهم فوریه که روز ولنتاین است، هر چند در ایران قدمت تاریخی ندارد، اما در سالهای اخیر بسیار جدی گرفته میشود و واکنشهای دولتی و حکومتی هم نسبت به آن شدیدتر میشود: پلیس ایران اهدای گل و عروسک در روز ولنتاین را ممنوع کرد
با وجود این تهدیدها و هشدارها، جوانهای ایرانی هر سال ولنتاین را باشکوهتر از سال قبل جشن میگیرند.
اینکه چرا روز ولنتاین جوانهای ایرانی را چنین بر سر شوق میآورد که بیتوجه به تهدیدها کار خودشان را بکنند، احتمالا ریشههایی جامعهشناسانه و روانشناسانه دارد.
ندا افروغ، جامعهشناس، درباره توجه ویژه جوانهای ایرانی به روز ولنتاین و چشمگیرتر شدن هر ساله این مناسبت به رادیو زمانه میگوید: «از آن جایی که در جامعه ایران تعادلی میان غم و شادی نیست، بدیهی است که چنین شرایطی ایجاد شود. به عنوان نمونه اگر در سال ۷۰ روز برای عزا هست، شاید ۲۰ روز برای شادی و خوشحال بودن داشته باشیم. جامعهای که تمرکزش بر سوگواری و غم است، جوانانش خود به خود راههای دیگری به عنوان جایگزین پیدا میکنند. راههایی که طبیعت آنها اقتضا میکند و همان شاد بودن است، به هر بهانهای.»
ولنتاین و مسلمین
مونا، مادر دو فرزند است. برنامهریزی کرده تا برای شب ولنتاین دخترانش را به خانه مادرش ببرد و با یک میز غذای عاشقانه و یک کیک خانگی قرمز، همسرش را “سورپرایز” کند. مونا حجاب دارد و نماز و روزهاش ترک نمیشود. او میگوید: «وقتی شور و هیجان ولنتاین را در خیابان میبینم، با خودم میگویم چرا نباید من و همسرم هم سهمی از آن داشته باشیم؟ چه چیزی بهتر از شاد بودن و شاد کردن همسرم؟»
بر اساس آخرین گزارشها و آمارهای سازمان ملل اما در میان ۱۵۸ کشوری که شاخصهای شاد بودن شهروندان در آنها بررسی شده است، ایران در رتبه ۱۱۰ است. شاخصهای این آمار بر اساس متغیرهایی چون درآمد سالانه، داشتن شریک زندگی و برخورداری از امکان انتخاب آزاد در زندگی تعریف شده است و بر اساس آن، شادترین کشور جهان در سال ۲۰۱۵، سوییس است و بعد از آن و با فاصلهای کم، ایسلند، دانمارک، نروژ و کانادا قرار گرفتهاند.
ندا افروغ در اینباره میگوید:« وقتی سیاستها و سیاستگذاریهای کشور امکان شاد بودن را فراهم نمیکند، مردم خودشان شادی آفرینی میکنند. به عنوان نمونه در حالی که برگزار کردن جشن تولد در صد سال گذشته، خیلی رسم نبوده، اما امروزه فقیر و ثروتمند تولد میگیرند. حتی برگزای جشن طلاق نیز این روزها رواج پیدا کرده. این به این معنا که مردم حتی در سهمگینترین و حزنآلودترین لحظههای زندگی خود دلشان میخواهد شاد باشند.»
دادههای جامعهشناسی نشان میدهند جوامعی که دلایل یا مناسبتهای کافی برای شادبودن ندارند، دلیل شاد بودن را از فرهنگهای دیگر وام میگیرند. این وامگیری در ابتدا به صورت پنهانی است و قشر اندکی از جامعه را پوشش میدهد، اما به تدریج همهگیر میشود و به جایی میرسد که پس از گذشت سالها مردم آن جامعه به ندرت به یاد میآورند منشا جشن و شادیشان چه بوده است.
ولنتاین، کسب و کار و تابوی عشق در ایران
یکی از مغازهدارهای خیابان میرزای شیرازی به رادیو زمانه میگوید:« مغازهام را برای هدیههای ولنتاین تزیین کردهام. عروسکها از ۵۰ هزار تومان شروع میشوند و تا یک میلیون میرسند. بیشترین فروش سال ما در روز ولنتاین است. چه اشکالی دارد اگر دختر و پسر جوانی بخواهند به بهانه ولنتاین به هم هدیه بدهند؟ این که منشا این روز ایرانی است یا خارجی اهمیت ندارد. آنچه که مهم است این است که حتی زن و شوهرهایی هم این روز را جشن میگیرند. چه بهانهای بهتر از این؟»
اما در نظر بگیرید چهره پدر و مادری ایرانی را پس از شنیدن جمله “عاشق شدهام” از سوی فرزندشان و آن را مقایسه کنید با چهره پدر و مادری مثلا اروپایی. اگر بخواهیم شور و هیاهوی نوجوانان را در سن بلوغ کنار بگذاریم و این موقعیت را در مورد جوانی فارغالتحصیل شده از دانشگاه در نظر بگیریم، میتوان تصور کرد نحوه برخورد این دو خانواده با هم تا چه اندازه متفاوت است. این تفاوت ناشی از چیست؟
سعید شرفیکیا، پدر دو دختر دانشجو در ایران میگوید: «معلوم است که با شنیدن این جمله چهرهام در هم میرود. در جامعهای که دخترانم از هیچ حمایت اجتماعی برخوردار نیستند با شنیدن این جمله ابتدا این نکته به ذهنم میرسد که آن پسر از چگونه خانوادهای است؟ معتاد است؟ شغل دارد؟ اگر دخترم بخواهد با او ازدواج کند و بعد از آن، از عشق سرخورده شود، جامعه چگونه به او نگاه میکند؟ آیا توان مالی، اجتماعی و روحی اینکه خودش برای خودش مستقل زندگی کند، دارد؟ آیا جامعه از او حمایت میکند یا بیشتر چوب لای چرخش میگذارد؟ به دلیل همه اینهاست که ترجیح میدهم دخترم عاشق نشود و به جای آن، عاقلانه همسری معقول انتخاب کند تا هم خودش آرامش داشته باشد، هم ما. این است که گور پدر ولنتاین!»
اصغر جهانشاهی، پدر دو دختر و دو پسر که اهل فرهنگ و کتاب است اما عقیدهاش را راجع به عشق این روزهای جوانان، اینگونه بیان میکند : «من چهرهام در هم نمیرود، اول سعی میکنم تفاوت عشق و دوستداشتن را از دیدگاه شریعتی برای دختر و پسرم توضیح دهم . به نظر من عشقِ این روزهای جوانان ایرانی دقیقا مثل عشقی است که او در کتابش آورده است. عشق جرقه دارد و چون در تاریکی است و عاشق و معشوق یکدیگر را نمیبینند، پس از انفجار این صاعقه است که در پرتو روشنایی آن، چهره یکدیگر را میتوانند ببینند و در اینجاست که پس از جرقه زدن عشق، عاشق و معشوق تا در چهره هم مینگرند، احساس میکنند که هم را نمیشناسند. بیگانگی و ناآشنایی در عشق، درد کوچکی نیست.»
ولنتاین ایرانی، اسلامی
سمانه روزنامهنگار است و تصمیم گرفته به جای ولنتاین، روز سپندارمذگان ایران باستان، یعنی چهار روز بعد از ولنتاین را جشن بگیرد. او میگوید: «میخواهم برای همسرم یک جفت مرغ عشق بخرم. سمبل خودم و خودش. من معتقدم روز عشق متعلق به یک روز در سال نیست. هر روز، روز عشق است. اما این روز فقط یک بهانه است برای با هم شاد بودن. من ترجیح میدهم بهانه شاد بودنم را بر پایه یک مناسبت اصیل ایرانی بگذارم تا یک مناسبت خارجی.»
در سالهای اخیر روز سپندارمذگان هم محبوبیت پیدا کرده و در شبکههای اجتماعی دیده میشود که بسیاری از ایرانیها ترجیح میدهند به جای ولنتاین، روز عشق ایرانی را جشن بگیرند.
سپندارمذ، لقبی برای زمین است. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد. به همین دلیل در فرهنگ باستان، اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق میپنداشتند.
در ایران باستان علاوه بر ماه، روزها نیز اسم داشتهاند و در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی میشده است. ایرانیان باستان در روزی که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند. سپندارمذگان جشن زمین و گرامیداشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا میکردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه میدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده به آنها هدیه میدادند.
در این میان افرادی مذهبی هم هستند که روز ازدواج امام اول شیعیان و همسرش فاطمه را روز عشق میدانند و نه به ولنتاین خارجی اعتقاد دارند، نه به سپندارمذگان ملی. آنها معتقدند «اگر قرار است روز عشقی در کار باشد، آن روز، روز پیوند علی و حضرت فاطمه است، چون منشا این عشق را الهی میدانند.»
یک جوان مذهبی تحصیلکرده که عضو پایگاه بسیج هم هست، میگوید: «بسیاری از جوانان حتی نمیدانند معنی روز ولنتاین چیست؟ حتی آن را به اشتباه تلفظ میکنند ولی چون زرق و برق این روز چشمشان را پر کرده، نمیخواهند از دیگران عقب بیفتند. آنها خبر ندارند کل قصه از این قرار است که پولی در جیب فروشندگان برود تا فرهنگی غربی رواج پیدا کند.»
دولت ایران در سالهای اول رواج روز ولنتاین در میان جوانان، موضوع را در سکوت برگزار کرد. این در حالی است که سال گذشته به دلیل وفور محصولات مربوط به ولنتاین، حتی در سوپرمارکتهای ایران بعضی مراکز نیروی انتظامی، عرضه و فروش این محصولات را تخلف اعلام کرده بودند.
ولنتاین در کشورهای امارات و ترکیه
گلبن، دانشجوی رشته دندانپزشکی در امارات است. او در مورد اهمیت روز ولنتاین در امارات در میان خارجیها میگوید: «به ندرت پیش میآید که عشق واقعی میان دختر و پسر در دانشگاه در حدی باشد که روز ولنتاین به هم هدیه بدهند. اگر دختر و پسر قصد ازواج داشته باشند و عشق میانشان جدی باشد، به هم هدیه میدهند. هدیه هم بستگی به ملیتشان دارد. مثلا اگر دختر و پسر عرب باشند، هدیه حتما گرانقیمت است، اما اگر اروپایی، فیلیپینی یا هندی باشند، به یک بسته شکلات و یک خرس کوچک بسنده میکنند.»
گلبن در مورد تزیین فروشگاهها و مراکز خرید در امارت میگوید: «من تابه حال ندیدهام مراکز خرید بزرگ امارات در روز ولنتاین تزیین شوند. بعضی مارکها و مغازهها به سلیقه شخصی خودشان تزیین میکنند ولی روز ولنتاین به طور رسمی در سراسر شهر تبلیغ نمیشود.»
گلبن که از کودکی در امارات بزرگ شده است، درباره رابطه خودش با عشق و روز ولنتاین میگوید که عشق را فقط در جنس مخالف نمیبیند و هر سال برای ماردش هدیه میخرد: «هنوز کسی را پیدا نکردهام که لایق عشقی جدی باشد.»
این در حالی است که صاحب یک سوپرمارکت در منطقه نیروی هوایی تهران به رادیو زمانه میگوید: «پسران زیادی هستند که از یک خرس یا شکلات چند عدد میخرند. وقتی ازشان سوال میکنم مگر چند تا دوست دختر دارید، در جواب میگویند که چند بیشمار.»
زینب هم که ۱۶ سال دارد و در ترکیه زندگی میکند، میگوید: «با این حال که در راه مدرسه هر روز در رادیو میشنوم که تبلیغات زیادی در مورد روز ولنتاین است ولی تا به حال این روز را جدی نگرفتهام چون تا به حال دوستپسر جدی نداشتهام. تا به حال ندیدهام دوستان ترک همسن و سال من هم هدیه ولنتاین بگیرند یا بدهند. خودم هم که تا به حال نگرفتهام تا بدانم چه نوع هدیههایی رد و بدل میشود.»
مصطفی گونگور، مهندس کیفیت کارخانهای بزرگ در ترکیه است. او میگوید:« دو سال است ازدواج کردهام. با همسرم تصمیم گرفتهایم هر سال روز ولنتاین را جشن دو نفره بگیریم. ما چنین روزی در فرهنگمان نداشتیم و حالا که این روز تقریبا بینالمللی شده است، ما هم از آن استقبال میکنیم.»
این در حالی است که ترکها برای روز ولنتاین معادلی به زبان ترکی قرار دادهاند و بعضی شبکههای رادیو و تلویزیون نیز آن را تبلیغ میکنند.