تعیین وکیل روحالله زم برای جمشید شارمهد زندانی ایرانی-آلمانی توسط قوهقضاییه
غزاله شارمهد: هنوز هیچ کس که مورد اعتماد ما باشد با پدرم دیدار نکرده است
شنبه یازدهم مرداد ماه سال ۱۳۹۹، مقامات امنیتی جمهوری اسلامی اعلام کردند که جمشید شارمهد، شهروند آلمانی – ایرانی و مدیر رادیو «تندر»، که رسانه انجمن پادشاهی ایران در آمریکاست، دستگیر و به ایران بردهاند.
رسانههای نزدیک به حکومت ایران تصاویری را از جمشید شارمهد پخش کردهاند که در نشان میداد آقای شارمهد در دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی است. در این گزارش بخشهای از حرفهای جمشید شارمهد نیز پخش شد که در آن ضمن معرفی خود توضیحاتی درباره فعالیتهای خود ارائه میکند.
با گذشت چهارماه از بازداشت جمشید شارمهد، هنوز مقامات جمهوری اسلامی ایران به طور مشخص اعلام نکردهاند که نحوه ربودن جمشید شارمهد به چه شکل بوده است و هیچ جزئیاتی از پرونده وی نیز منتشر نشده است.
غزاله شارمهد، فرزند جمشید شارمهد، با اشاره به اینکه در تمام این چهارماه ما فقط چهاربار موفق شدیم با پدرمان صحبت کنیم به کمپین حقوق بشر ایران میگوید «ما نمیدانیم که پدرم دقیقا کجا نگهداری میشود و شرایط او چگونه است. در تماسهای تلفنی فقط درباره حال جسمانی خود توضیح میدهد و مدام میخواهد به ما بگوید که همه چیز خوب است و مشکلی ندارد و در واقع توضیح بیشتری درباره وضعیت پرونده به ما نمیگوید».
غزاله شارمهد میگوید تاکنون هیچکسی که مورد اعتماد ما باشد موفق به دیدن پدرم نشده است. نه وکیلی که برای او درنظر گرفتیم و نه هیچ فردی از کنسولگری آلمان در ایران. به گفته غزاله شارمهد «هنوز نمیتوان با اطمینان گفت که پدرم در تهران است یا جای دیگری در ایران».
به گفته خانم شارمهد مقامات قضایی در ایران اعلام کردند که آقای دریابیگی وکیل تسخیری پدرم خواهد بود. غزاله شارمهد به کمپین حقوق بشر ایران میگوید «بعد از اینکه اعلام شد دریابیگی به عنوان وکیل پدرم انتخاب شده است، تنها کاری که میتوانستم انجام دهم این بود که از پدرم بخواهم با وکلای تعیین شده از سوی مقامات قضایی همکاری نکند».
دبیر دریابیگی، پیشتر از طرف قوه قضاییه به عنوان وکیل روحالله زم نیز معرفی شده بود. روحالله زم، روزنامهنگار مخالف حکومت جمهوری اسلامی ساکن فرانسه بود که که طی عملیاتی در عراق به دست نیروهای امنیتی ایران ربوده و پس از بیشتر از یکسال تحمل حبس، روز ۲۲ آذرماه اعدام شد.
خانم شارمهد با اشاره به دشواریهای پیدا کردن وکیل مستقل برای پیگیری پرونده پدرش در ایران و ناآشنایی خانواده آقای شارمهد با قوانین قضایی جمهوری اسلامی به کمپین حقوق بشر ایران میگوید «ما چند وقت قبل موفق شدیم با یک وکیل مستقل برای پیگیری پرونده پدرم توافق کنیم و وقتی ایشان به دادسرای زندان اوین رفته بود به او گفته بودند که چنین فردی در زندان اوین محبوس نیست و چنین پروندهای اینجا وجود ندارد».
به گفته غزاله شارمهد، در تماس تلفنی که اوایل آبانماه با آقای شارمهد داشته است به پدرش توضیح میدهد که به وکیل گفته شده در زندان اوین نیستید و آقای شارمهد نیز گفته است: «آن موقع در اوین نبودم ولی الان به وکیل بگویید به زندان اوین برود و دوباره پرسوجو کند».
به گفته غزاله شارمهد بعد از این مکالمه بود که وکیل ما دوباره به زندان اوین مراجعه کرد و مقامات زندان به او گفتهاند که جمشید شارمهد در اوین محبوس است اما تا پایان مراحل بازجویی اجازه ورود وکیل به پرونده وجود ندارد.
از اعترافات اجباری تا بیخبری از جزئیات پرونده
دختر جمشید شارمهد به کمپین حقوق بشر ایران میگوید «ما در چهار دفعهای که با پدرم حرف زدیم او فقط درباره چیزهای مثبت حرف میزند و ما هیچ جزئیاتی درباره جرم او و پروندهاش نمیدانیم.»
به گفته غزاله شارمهد تنها مواردی که ما از پرونده پدرم میدانیم مربوط به اعترافات اجباری اوست که از تلویزیون ایران و رسانههای خبری جمهوری اسلامی پخش شده است. در بخشی از این گزارش تصویری آقای شارمهد چشمبند دارد و اشارهای به «حسینیه شیراز» میکند. در این اعترافات تلویزیونی که به صورت بریده بریده پخش میشود، جمشید شارمهد میگوید «قبل از اینکه به حسینیه بروند با من تماس گرفتند … موقعیت خوبی داشتند و به مواد منفجره نیاز داشتند و ما مواد منفجره در اختیار آنها گذاشتیم».
این اعترافات که در کنار تصاویری از انفجار سال ۱۳۷۸ در حسینیه شهدا وابسته به کانون رهپویان وصال در شهر شیراز تدوین شده است، در صدد القاء این بود که پیوندی مستقیم بین جمشید شارمهد و انفجار شیراز وجود داشته است. پس انفجار در حسینیه شیراز گزارشهای ضدونقیضی درباره علل حادثه مطرح شد. پورمحمدی وزیر وقت کشور چند ماه بعد از انفجار در حسینیه شیراز اعلام کرد عوامل بمبگذاری در شیراز دستگیر شدهاند.
در این گزارش تصویری همچنین ادعا شده است که جمشید شارمهد قصد هدایت و عملیاتی کردن چندین انفجار در گوشه و کنار ایران را داشته است که به دست نیروهای امنیتی خنثی شده است.
غزاله شارمهد با اشاره به وضعیت مضطرب و صدای ترسیده پدرش در هنگام اعترافات تلویزیونی میگوید که نحوه حرف زدن او و همچنین چشمبندی که در طول حرف زدن به چشم داشت نشان دهنده فشارهای پشت صحنه برای گرفتن این اعترافات اجباری بوده است.
غزاله شارمهد با اشاره به پخش قسمتی از اعترافات پدرش از تلویزیون که در آن گفته بود که مواد منفجره برای انفجار در شیراز تهییه کرده است، میگوید: «به پدرم گفتم اگر آنها میخواهند به تو کمک کنند چرا به دروغ در تلویزیون اعتراف به تلاش و کمک به بمبگذاری کردهای؟» به گفته غزاله شارمهد ، پدر او در پاسخ به این سوال گفته است که «آن اعترافات مربوط به قبل بوده است و الان میخواهند که به من کمک کنند».
خانم شارمهد میگوید پدرم در مکالمات تلفنی مدام میگوید «افرادی که من را دستگیر کردهاند میخواهند به من کمک کنند».
روایت ربودن جمشید شارمهد و سکوت مقامات امارات و عمان
غزاله شارمهد به کمپین حقوق بشر میگوید «پدرم به دست نیروهای ایران ربوده شده است و جدای از اینکه ما نگران وضعیت او در بازداشت هستیم خواهان توضیح مقامات جمهوری اسلامی درباره این ماجرا هم هستیم.»
خانم شارمهد با اشاره به اینکه ربودن پدرم در یک کشور دیگر خلاف همه قوانین است، میگوید «پدرم در یک مسافرت کاری بود و وقتی که به مادرم اطلاع داد که در امارات است، مادرم نگران شد و از آنجا ما به وسیله جیپیاس عبور و مرور پدرم را رصد میکردیم اما ناگهان دو روز از او خبری نشد و جیپیاس هم نشان میداد که پدر به صورت زمینی به عمان رفته است».
غزاله شارمهد با بیان اینکه بعد از عمان دیگر امکان ردیابی پدرم وجود نداشت میگوید «پس از آن بود که ایران خبر داد پدرم را در یک عملیات و در یک کشور خارجی دستگیر کرده است». خانم شارمهد میگوید تا قبل از اینکه ما با رسانههای بینالمللی صحبت کنیم و ماجرای ناپدید شدن پدرم را در عمان شرح دهیم، رسانههای حکومتی در ایران در روایتهای متناقضی میگفتند که جمشید شارمهد در تاجیکستان و یا عراق و یا ترکیه دستگیر شده است اما بعد از اینکه ما روایت دقیق را گفتیم، مقامات ایرانی هیچ روایت جدید درباره نحوه ربایش پدرم و اینکه در چه کشوری ربوده شده نگفتند و فقط گفتند که جمشید شارمهد طی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی دستگیر شده است».
به گفته فرزند آقای شارمهد پدرش در مسیر خود به مقصد هند به علت شیوع کرونا ناگزیر به اقامت چند روزه در فرودگاه دوبی شده بود.
غزاله شارمهد به کمپین حقوق بشر میگوید « ما موفق نشدیم با سفارتخانههای امارات و عمان ارتباط برقرار کنیم و از آنها توضیحی بگیریم. سفارت ایران در آلمان هم در جواب ما میگوید در ایمیلهای که برای پیگیری این ماجرا انجام دادهایم مقامات امارات و عمان را نیز پیوست هستند. جوابی که هیچ فایدهای برای ما ندارد».
خانم شارمهد میگوید ما مرتب با مقامات آلمان در ارتباط هستیم و آنها هم میگویند که آقای شارمهد شهروند آلمان هم هست و ما تمام تلاش خود را برای پیگیری وضعیت پدرم انجام میدهند اما هیچ جزئیاتی و اینکه چگونه میخواهند به پدرم کمک کنند ارائه نمیدهند.
غزاله شارمهد با اشاره به اعدام روحالله زم و اینکه او نیز مانند پدرش ربوده و به ایران برده شد گفت: «این رفتاری غیرانسانی و خلاف موازین حقوق بشر است و ما از تمام نهادهای بینالمللی میخواهیم که جلوی این رفتار غیرانسانی با زندانیان دوتابعیتی گرفته شود».
جمشید شارمهد ۶۵ سال دارد در سال ۱۹۸۳ میلادی به آلمان مهاجرت کرد. آقای شارمهد که تابعیت آلمانی نیز دارد، موسس یک شرکت مهندسی در این کشور است که در زمینه طراحی و اجرای پروژههای نرمافزاری برای صنایع الکترونیک و خودروسازی فعالیت میکرد.
شارمهد در سال ۲۰۰۳ به آمریکا رفت و یکسال بعد در سال ۲۰۰۴ وبسایت «تندر» و بعد در سال ۲۰۰۷ رادیو تندر را به عنوان رسانه «انجمن پادشاهی ایران» تاسیس کرد.
تلاش نیروهای امنیتی برای پرونده سازی علیه جمشید شارمهد بر این نگرانی دامن زده است که شاید این شهروند دوتابعیتی ایرانی – آلمانی با مجازات شدید روبرو شود.
در سال ۲۰۰۷ میلادی فرود فولادوند بنیانگذار گروه «تندر» و انجمن پادشاهی ایران در مرز ایران و ترکیه مفقودالاثر شد. بعدتر سازمان عفوبینالملل در گزارشی ناپدید شدن فولادوند را تایید کرد و اعلام کرد که علاوه بر فرود فولادوند دو مرد دیگر با تابعیت دوگانه ایرانی-آمریکایی و ایرانی-آلمانی نیز ناپدید شدهاند. از وضعیت فرود فولادوند هنوز اطلاعی در دست نیست.
نگرانیها درباره شیوه جدید نیروهای امنیتی ایران برای ربایش مخالفان خود خارج از مرزهای کشور بیشتر شده است. در ماههای اخیر علاوه بر جمشید شارمهد، حبیب اسیود از مخالفان حکومت ایران و رئیس پیشین «جنبش عربی آزادیبخش الاحواز» در ترکیه به دست نیروهای امنیتی ایران ربوده شد.
پیشتر هم روحالله زم با عملیاتی مشابه که به عملیات «فریب» معروف است به عراق کشانده شد و سپس به دست ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ایران ربوده شد و در نهایت اعدام شد.
منبع: کمپین حقوق بشر ایران